بزرگترین وبلاگ معصومین

زخم های بدن امام حسین (ع)


زخم‎هاي بدن امام†
مورخان، تعداد زخم‏هاي بدن امام حسين عليه السلام را گوناگون نوشته‎اند.
1ـ از امام صادق عليه السلام نقل شده كه تعداد زخم‎هاي امام، 33 زخم نيزه و 34 ضربة شمشير[1] و در روايت ديگري از ايشان، 33 زخم نيزه و 44 زخم شمشير و تير [2] و در روايت سوم از امام صادق ع بيش از ‎هفتاد ضربة شمشير[3] بوده است.
2ـ در روايتي، از امام باقر عليه السلام، تعداد جراحات وارده، بيش از320[4] و در خبر ديگري از آن حضرت، 63 ضربة شمشير يا نيزه و يا تير نقل شده است.[5]
3ـ در روايتي از امام سجاد عليه السلام تعداد جراحات، 40 ضربه شمشير و زخم نيزه نقل شده است.[6]
4ـ برخي منابع، بيش از 110 زخم در اثر اصابت تير، نيزه و ضربة شمشير در بدن يا پارگي در لبا‎س حضرت نوشته‎اند.[7]
5ـ برخي ديگر، 120 ضربه شمشير، 6 سنگ نوشته‎اند.[8]
6ـ ابن‌سعد (مورخ مشهور اهل‌سنت)، 33 زخم، نوشته است.[9]
7ـ علي‌بن‌محمد عمري و ابن‌عنبه (م 828 ق) دو تن ديگر از مورخان و دانشمندان قرون گذشته، 70ت زخم[10] نوشته‎اند.
8 ـ سيد‌بن‌طاووس (عالم و دانشمند بزرگ شيعه)، براي امام در حال مبارزه، 72 زخم[11] و بعد از شهادت امام، نزديك به 180 زخم[12] نيزه، تير، شمشير و سنگ را گزارش كرده است. گزارش‎ها در اين مورد، آن قدر متفاوت است كه به آساني نمي‎توان يكي را ترجيح داد ‌. به نظر مي‎رسد كه تعداد جراحات، بيش از 100 زخم بوده است، و شايد برخي از ارقام ناظر به كثرت جراحات امام بوده است، نه رقم دقيق، چنان‌كه در برخي گزارش‎ها اين امر چنين تأييد شده است كه آن قدر تير بر بدن امام† اصابت كرده بود كه بدنش پوشيده از تير شده بود.[13]
-------------------------------------------------------
[1] . طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص453.
[2] . قاضي نعمان مغربي، شرح الاخبار، ج3، ص164 .

[3] . شيخ طوسي، الامالي، ص677، مجلس37، ح 10. [4] . شيخ صدوق، الامالي، مجلس31، ح1، ص228؛ ابن‌فتال
[5] . مجلسي، بِحار الانوار، ج 45، ص 92، ح 36.
[6] . قاضي نعمان مغربي، دعائم الاسلام، ج2، ص 154.
[7] . قاضي نعمان، شرح الاخبار، ج3، ص 164؛ طبري، دلائل‌الامامة، ص72 .
[8] . حميد‌بن‌احمد مُحَلّيٰ، الحدائق الْوَردِيَّة، ج1، ص 213.

[9] . ترجمة‌الحسين و مقتله، فصلنامه تراثنا،‌ شماره10، ص 184.
[10] . محمد‌بن‌علي‌ علوي (عمري)، اَلْمُجْدِي في انساب الطالبيين، ص194-195.
[11] . اَلْمَلْهُوف عَليٰ قَتْلَي الطُّفُوف، ص172.
[12] . سعد السعود، ص136 .
[13] . ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌ابي‌طالب، ج4، ص120.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام حسین ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : دو شنبه 17 / 8 / 1393
زمان :
گسترش رهنگ عاشورا


حجت الاسلام منصوری  با اشاره به اینکه امام حسین(ع) در تشریح هدف قیام خود فرموده اند:من برای اصلاح امت جدم رسول الله (ص) قیام کرده ام، اظهارداشت: حکام فاسد اموی در اداره جامعه با ترک واجبات و گسترش منکرات دین را به سخره گرفته بودند اما این امام همام با بیعت نکردن با خلفای ستمگر آن زمان نهضت عاشورا را آغاز کرد و این چنین آزادگی و جوانمردی را در سر تاسر دنیا  گسترش داد.

وی افزود: با اشاره به اینکه امام حسین(ع) با برپایی نماز اول وقت در سخت ترین شرایط جهاد نشان داد که نباید در حساسترین شرایط  لحظه ای از یاد خدا غافل بودو امروز تمام دستگاههای متولی فرهنگ باید با انجام این فریضه را در بین عزادران ترویج دهند.

مدیر اداره تبلیغات اسلامی شهرستان خرم آباد، راهکارهای اقامه نماز در بین مردم را فعال کردن مساجد و  حضور روحانیون و مبلغان در تمام سال عنوان کرد و ابرازداشت :به همین منظور  تبلیغات اسلامی این ظرفیت و آمادگی را دارد که در طول سال علاوه برمساجد در مدارس نیز با اعزام روحانی اقامه نماز اول وقت را ترویج دهد.

حجت الاسلام منصوری گفت : امیدواریم با بهره گیری از ظرفیتهای معنوی این ایام، حب اهل بیت(ع) را روز به روز در زندگی خود بیشتر کنیم .

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام حسین ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : سه شنبه 11 / 8 / 1393
زمان :
| ادامه مطلب...

1)دليل سينه زني براي امام حسين چيست؟

2)هدف امام حسين درحال حاضر چه مصداقي دارد؟

3)باتوجه به اينك ما نبايد فقط به مصيبت امام توجه داشته باشيم بلكه هدف ان حضرت اهميت بيشتري داردان هدف چه ميباشد؟

ابتدا در مورد سينه زني پرسيده بوديد در اين باره بايد گفت: انسان به هنگام مصيبت ديدن عكس العمل‌هاي متفاوتي را از خود نشان مي‌دهد كه يكي از آنان زدن بر سر، صورت و سينه است. اين عمل از گذشته‌هاي بسيار دور در ميان ساير ملل و اقوام بشر رايج بوده است. در واقعه عاشورا نيز زنان و فرزندان بر جاي مانده از سيدالشهدا (و پس از آنان ساير شيعيان) با ديدن بدن‌هاي غرقه به خون آنان به سر و صورت و سينه خويش مي‌زدند لذا اين عمل نه تنها امري است متداول بين ساير ابناء بشر بلكه اين گونه خاص به سينه زدن در عصر حاضر تبديل به سمبلي براي عزاداري سيدالشهدا شده است.
هدف امام حسين چه در آن عصر و چه به عنوان درسي براي شيعيانش در طول تاريخ
به صورت خلاصه عبارتند از: 1. زير بار ظلم نرفتن 2. امر به معروق و نهي از منكر و ... براي توضيح بيشتر نكات فوق بايد به مطالب زير اشاره نمود كه از آن به فلسفه عزاداري بر سيد الشهدا تعبير مي‌كنيم:
بهترين و مطمئن‎ترين سند براي شناخت حقيقت و اهداف نهضت سيدالشهدا ـ ع ـ، كلمات خود آن حضرت و يا امامان ديگر در اين باره است، مجموع خطبه‎ها، سخنان، نامه‎ها و وصيت‎نامة امام حسين ـ ع ـ كه در بارة اهداف و انگيزه‎هاي قيام عاشورا است و نيز برخي از تعابير زيارت‎ نامه‎هاي متعدّد و مختلف كه از امامان ديگر در بارة حضرت رسيده است و در آنها به انگيزة قيام پرداخته شده است، مورد مطالعه و بررسي قرار داده و سپس با استخراج فهرست‌وار اهداف قيام، به تفسير و تحليل آنها، مي‌پردازيم‎ :
1 ـ امام حسين در مكه در جمع گروهي از علما و نخبگان ديگر مناطق اسلامي با ايراد خطبه‎اي شور‎انگيز و كوبند‎‎ه، ضمن يادآوري وظيفة سنگين و تكليف خطير علما و بزرگان شهرها در بارة پاسداري از كيان دين و اعتقادات مسلمانان و پيامدهاي سكوت در برابر جنايات امويان، از خاموشي آنان در برابر سياست‎هاي دين‌ستيزانة حاكمان اُموي انتقاد كرده...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام حسین ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : دو شنبه 10 / 8 / 1393
زمان :
فضیلت گریه بر امام حسین(ع)


امام رضا عليه السلام : إن بَكَيتَ عَلَى الحُسَينِ حَتّى تَصيرَ دُموعُكَ عَلى خدَّيكَ غَفَرَاللّه ُ لَكَ كُلَّ ذَنبٍ أذنَبتَهُ ؛ 

امام رضا عليه السلام :اگر بر حسين بگريى ، چندان كه اشك هايت بر گونه ات جارى شود ، خداوند تمام گناهانت را مى آمرزد .

 
 
 

صفحه اختصاصي حديث و آيات امام رضا عليه السلام : كانَ أبي إذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لايُرى ضاحِكا . . . فَإذا كانَ يَومُ العاشِرِ كانَ ذلِكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ و حُزنِهِ و بُكائِهِ ؛ 

امام رضا عليه السلام :چون ماه محرّم مى رسيد ، كسى پدرم را خندان نمى ديد . . . چون روز دهم فرا مى رسيد آن روز ، روز سوگوارى و اندوه و گريه او بود .

 
 
 

صفحه اختصاصي حديث و آيات امام مهدى عليه السلام در زيارت ناحيه مقدّسه : لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ؛ 

امام مهدى عليه السلام در زيارت ناحيه مقدّسه :هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مى كنم و در مصيبت تو به جاى اشك ، خون مى گريم .

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام حسین ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : دو شنبه 10 / 8 / 1393
زمان :
عید بزرگ نیمه شعبان بر تمام شیعیان و دوستداران حضرت مبارک باد


عید بزرگ نیمه شعبان بر تمام شیعیان و دوستداران حضرت مبارک باد

بخوان دعای فرج را دعـا اثر دارد

دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد

بخوان دعای فرج را و عـافیـت بـطلب

که روزگار بسـی فتنه زیر ســر دارد

بخوان دعای فرج را کـه یـوسـف زهـرا

ز پشت پرده‌ی غیبت به ما نظـر دارد

بخوان دعای فرج را به یاد خیمه‌ی سبز

که آخرین گل سرخ از دلت خبـر دارد

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، امام زمان عج، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : پنج شنبه 22 / 3 / 1393
زمان :
مروری بر کتاب فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع)


 

فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع) عنوان کتاب گرانسنگی است که پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، با تحقیق و تلاش جمعی از محققان سخت کوش از جمله آقایان محمود شریفی، سید حسین سجادی تبار و مرحوم علی غلامی و با ترجمه آقای علی مؤیدی در 560 صفحه به وسیله انتشارات نشر معروف به چاپ رسیده است.

medium_1107647_771.jpgاین اثر ارزشمند، ترجمه کتاب «موسوعة کلمات الامام الهادی(ع)» است که هر دو متن عربی و فارسی در مجلد آمده است. فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع) در چهار فصل کلی: عقاید، احکام، اخلاق، ادعیه تنظیم و تدوین یافته و هر فصل دارای موضوعات و مباحث فرعی است.
کتاب حاضر بخشی از مستندات و ادله محکمی است که با مطالعه آن، انسان به گوشه ای از عظمت امام هادی (ع) پی خواهد برد.این اثر، ترجمه کتاب «موسوعة کلمات الامام الهادی(ع)» است که به دو زبان فارسی و عربی منتشر شده و متن عربی احادیث در سمت راست و ترجمه فارسی آن در صفحه مقابل قرار گرفته است.
در مقدمه كتاب به موضوعاتی چون موضع امام هادی (ع) در برابر غارات و منحرفان، امام هادی (ع) و فتنه خلق قرآن، سخنان دانشمندان اهل سنّت درباره امام هادی (ع) و همچنین به روش كار كتاب اشاره شده است.
فصل اوّل كتاب در 8 بخش به مسائل اعتقادی پرداخته و به روایاتی از آن حضرت در باب توحید و معرفت خدا، نبوّت، معجزات پیامبر اكرم (ص)، قرآن و تفسیر و اهل بیت پیامبر (ص) پرداخته است. همچنین در این فصل به شخصیت امام هادی (ع)، كرامات و معجزات حضرت و نیز سخنان حضرت درباره افراد اشاره شده است.
فصل دوّم كتاب در باب احكام است و به پانزده باب از ابواب فقهی اشاره نموده است.این فصل به احكام طهارت، نماز، روزه، زكات، خمس، حجّ، تقیّه، نكاح و طلاق، وقف، شفعه و ضمان اچاره، وصیّت، حدود و خوردنی ها و آشامیدنی ها و صلب از كلمات امام اشاره دارد.
فرمایشات حضرت در باب مسائل اخلاقی زینت بخش فصل سوّم كتاب است. اندرزهای امام، توبه نصوح، بدگمانی، نماز شب، مال حرام و مركّب رئوس مطالب این فصل می باشند.
فصل چهارم كتاب نیز در دو بخش جداگانه به دعاها و زیارات منقول از حضرت اشاره دارد. دعاهای امام (ع) در اوقات شبانه روز، قنوت نماز، طلب فرزند، شفای بیماران و علاج دردها و بالاخره فضیلت دعا در حرم سید الشهداء (ع) مطالب بخش اوّل این فصل است و در بخش دوّم به چگونگی زیارات ائمّه معصومین (علیهم السلام) و پاداش زیارت امامان و نیز زیارت جامعه كبیره اشاره شده است.
کتاب فرهنگ جامع سخنان امام هادی علیه السلام به همت گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام تدوین و چاپ سوم آن در سال 1386 با شمارگان 3000 نسخه در 559 صفحه با قیمت 3500 تومان از سوی نشر معروف منتشر شده است
مشخصات کتاب
نویسنده :محمود شریفی ،سیدحسین سجادی‌تبار ، علی غلامی
مترجم:علی مویدی
ناشر:شركت چاپ و نشر بین‌الملل

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام علی نقی ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 20 / 3 / 1393
زمان :
معرفي كتاب حيات سياسي امام جواد عليه السلام


 

علامه سيد جعفر مرتضي العاملي نويسنده كتاب «الحياه السياسه للامام الجواد عليه السلام» متولد 1364 قمري در روستاي ديرقانون منطقه جبل عامل، محقق برجسته و پركار حوزه تاريخ اسلام است كه علي رغم آثار فراوانش بيشتر با اثر ارزشمند «الصحيح من سيره النبي الاعظم» شناخته مي شود. از ديدگاه او دنياي تحقيقات به عنوان يک دنیاي علمي محض يا در پاسخ به احساسات بلند پروازانه و حتي به مثابه يك حرفه نيست. بلكه كارهايي علمي که بتواند آدمي را در پيشبرد زندگي به سوي هدف والاتر كمك كند ارزش بيشتري خواهد داشت. بنابراين براي او كار علمي و تحقيقي به عنوان يک وظيفه شرعي وانساني محسوب مي شود.[1] او در ميان روحانيون لبنان در جناح مقابل مرحوم سيد محمد حسين فضل الله قرار دارد.

اين اثر آنچنان كه خود مولف اذعان مي كند يك بررسي كوتاه است و انجام صحيح چنين كاري مستلزم يك بررسي گسترده پيرامون وضع سياسي،‌ اجتماعي و فكري آن دوره است (ص6). از اين منظر بررسي تمام جوانب زندگاني سياسي امام جواد (ع) نمي تواند تنها با نظر به چند حادثه برجسته و مهم به انجام برسد. چرا كه صرف نظر از اينكه بسياري از اين حوادث تحت تاثير عوامل مقطعي خاص بوده اند ضمنا بسيار محدود هستند و قابليت تحليل را محدود مي كنند. از ديدگاه او اين كار به معناي اهمال و تجاهل نسبت به بخش بزرگي از موضوع است و براي انجام بررسي همه جانبه لازم است كه تمام اين موضوعات به نحو فراگير و با درنظر گرفتن ميزان نقش امام (ع)‌در آن مقطع ويژه مورد كنكاش قرار بگيرد. او به درستي معتقد است كه در مواضع ائمه (ع) بعد عقيدتي توأم با بعد سياسي و در تعامل تاثير و تاثر است(صص7-8)

نويسنده كتاب تلاش مي كند كه در تيتر بندي هاي مباحث به گونه اي عمل كند كه عنوان بحث ناظر به كل موضوع باشد و در نتيجه به نظر به عنوان تمام بحث زير عنوان درك شود. از اين رو قبل از ورود به فصول كتاب تحت عنوان «زمينه» مباحثي را به عنوان مقدمه بيان مي دارد. از ديدگاه او علي رغم تلاش جدي ائمه براي اخفاي فعاليت هايشان، ناتواني شيعيان در حفظ اسرار نه تنها فرصت را از كف شيعيان و ائمه (ع) ربود بلكه خلفاي عباسي را متوجه ميزان برد و تاثير فكر ائمه (ع) در ميان مردم كرد و از همين رو بود كه مجالس مناظره از طرف خلفاي عباسي تشكيل شد تا ميزان اين تاثير برايشان روشن تر شود(ص11 و12). اما اين تلاش ها بي ثمر بود و آنچه كه در نيشابور براي امام رضا (ع) اتفاق افتاد تنها يكي از شواهدي است كه ميزان اعتبار امامان (ع) را در ميان مردم نشان مي دهد(ص14). اين روند بعد از امام كاظم (ع) رشد بيشتري پيدا كرد(ص15).

ديدگاه نويسنده در باره علت عدم قيام امامان شيعه براي به دست گرفتن حكومت قابل توجه است. او معتقد است كه اگر چه ائمه توانستند مردان بزرگي را پرورش دهند و اثر اين تعليم و تربيت به نقاط ديگر اسلامي نيز منعكس شد اما اين تاثير تا آن دوره از بعد عاطفي و فكري خشك فراتر نرفت و هر گز به بنياد مستحكم اعتقادي و بيداري وجدان عمومي نيجاميد. از اين رو هر حركتي از ناحيه امامان به انقلابي زودرس مبدل مي شد كه اگر چه در ظاهر پيروز شود شكست خورده محسوب مي شود و فرزندان خود را به كام مي كشد(ص17و18). به علاوه اينكه تجربه قيام هاي پي در پي زيديه نشان مي دهد كه در صورت قيام حتي كسب اين پيروزي ظاهري هم براي امامان نشدني بود(صص17، 18، 19).

انتخاب عنوان «زلزله» براي فصل اول كتاب ناظر به بحراني است كه بعد از شهادت امام رضا (ع) در جامعه شيعي به وجود آمد. دسته بندي هاي او در اين بحث جالب توجه است؛‌ بحران در ميان خواص جامعه اماميه،‌ (ص27-34) بازگشت عده اي به واقفه و رجوع عده اي ديگر به احمد بن موسي، (صص35-37)‌ اختلاف در منبع علم امام جواد (ع) (ص37) و در نهايت اختلاف در صحت يا نادرستي اقامه نماز پشت سر امام كودك (ص38) چهار مسئله اساسي تري بود كه در بعضي موارد با شواهد بيشتري به عنوان زلزله در اعماق اماميه مطرح شده است. البته به دليل رويكرد رائج، بُعدي ندارد كه نويسنده در اينجا دچار اشتباه بشود. چون شواهد زيادي اصلا زنده بودن يونس بن عبدالرحمن در اين دوره را زير سوال مي برد. ضمن اين كه شواهد فراوان ديگري براي اين دودستگي حتي تا مدتي طولاني تر وجود دارد كه در اين نوشته به آن اشاره اي نشده است.[2]

فصل بعدي كتاب با عنوان «امامت در معرض توطئه» به تحليل برخوردهاي خلفاي عباسي معاصر حضرت (ع) با ايشان مي پردازد. نويسنده معتقد است زماني كه امامت في نفسه مخالف نظام حاكم به شمار مي رود و حكومت را صريحا محكوم مي كند طبيعي است كه دستگاه حاكم با ديده رضايت به اين خط عقيدتي خطرناك ننگرد(ص60 و61). تمام تلاش هاي مامون در دوره امام رضا (ع) براي شكست علمي امام رضا (ع) بود و چون كامياب نشد به امام زهر خورانيد(ص63و64). با اين حال مولف درباره تطبيق اين بحث با امام جواد ع سخني به ميان نياورد. در واقع اين فصل به يكباره به امام رضا ع مربوط است و ارتباط وثيق تحليلي با امام جواد پيدا نمي كند.

سياست مامون و معتصم در قبال امام سياستي همراه با نيرنگ و حيله بود. از ديدگاه نويسنده در داستان معروفِ باز ابلق، مامون خود را به ناداني زده و در واقع امام را مي شناخته است. دليل اين تحليل اين است كه او قول تاريخ بيهق در مورد سفر امام جواد (ع) به طوس در سال 202 را تلقي به قبول كرده است.(ص76) ضمن اينكه او در اين گزارش تاريخي به دليل اينكه امام را در كنار كودكان در حال بازي به تصوير مي كشد ترديد و توجيهاتي بيان مي كند. (ص77-78)معتصم نيز هم چون مامون از نفوذ شخصيت امام (ع) مي ترسيد. او بلافاصله بعد از رسيدن به حكومت امام را به بغداد احضار كرد (صص116-117) و در نهايت در همان سال با شيوه اي بزدلانه حضرت را به شهادت رساند.

اين كتاب با استفاده از 171 منبع و در 142 صفحه با قطع رقعي شوميز توسط انتشارات جامعه مدرسين چاپ شده است. مترجم اين اثر سيد محمد حسيني است. در انتهاي كتاب اثري از نمايه هاي شايع مثل نمايه اعلام يا اماكن ديده نمي شود. اما اين كتاب سرشار از تحليل است و اين امر به عنوان امتياز مهم آن محسوب مي شود.

[1]ـ رویکرد الصحیح به سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ص 366، به نقل از آيينه پژوهش، ش5، بهمن و اسفند 1369. مصاحبه با سيد جعفر مرتضي عاملي.

[2] نك: مقاله اينجانب با عنوان جريان شناسي اصحاب امام جواد عليه السلام.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام محمد تقی ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 20 / 3 / 1393
زمان :
گفتگوى اميرالمومنين وجمجمه


يكي از معجزات حضرت علي عليه السلام جريان صحبت كردن امام با جمجمه برخي از بزرگان و پادشاهان گذشته مانند انوشيروان ، خسرو پرويز و ابرهه بوده است هرچند كه در تاريخ و روايات مورد اول بيشتر نقل شده و مشهورتر است. جريان اين گفتگوها اينگونه است:

1-از عمار نقل شده كه: روزي امير المومنين عليه السلام در مسير خود به جبهه ي صفين وارد شهر مدائن شده و در ايوان كسرى فرود آمد در حالى كه دلف بن بحير با آن حضرت بود. بعد از خواندن نماز، با جماعتى از اهل ساباط حركت كرد و به دلف بن بحير فرمود: تو هم با ما حركت كن . همه با هم حركت كردند و از تمام منزل ها و كاخ ‌هاى كسرى بازديد كردند و به دلف فرمود: كسرى در اين مكان فلان چيز را داشت و در آن مكان فلان چيز را گذاشته بود.
دلف تمام اخبار غيبى آن حضرت را تصديق كرد و گفت : يا امير المومنين ! چنان خبر مى دهى گويا خود شما آن چيزها را در آن جاها گذاشته ايد.
در بين حركت خود، به جمجمه پوسيده اى رسيدند. به يكى از اصحاب فرمود: اين جمجمه را بردار و داخل ايوان بياور. خود حضرت هم داخل ايوان شدند و نشستند. بعد فرمود: طشت آبى بياوريد و جمجمه را داخل آن بگذاريد.
سپس رو به آن جمجمه كرد و فرمود: ترا قسم مى دهم خبر دهى من كيستم و تو چه كسى هستى ؟ در اين حال جمجمه با زبان فصيح با زبان فصيح گفت : اما تو امير المومنين و سيد وصيين و امام متقين هستى و من هم بنده تو كسرى انوشيروان (پادشاه بزرگ دنيا) مى باشم .
حضرت احوال او را پرسيد. در جواب گفت : يا على ! من پادشاهى عادل و مهربان براى رعيت بودم ؟! ظالم نبودم و از ظلم ديگران هم ناراحت مى شدم ؟! اگر چه حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم در زمان پادشاهى من متولد شده و كوشش زيادى كردم كه به او ايمان آورم . ولى رياست و حكومت و عشق به دنيا مرا مشغول كرد و آخر الامر به دين مجوس از دنيا رفتم . چقدر سخت است كه نعمت بزرگ رسالت و رهبرى را از دست دادم و به او ايمان نياوردم و خود را از سعادت و بهشت محروم كردم .
اما خداوند با اين كيفر، مرا از عذاب و آتش نجات داد؛ زيرا در ميان رعيت با عدل و انصاف رفتار مى كردم ؟! اگر چه در دوزخ هستم ولى آتش ‍ بر من حرام است و مرا نمى سوزاند. دائما حسرت مى خورم كه چرا ايمان نياوردم ؛ زيرا اگر ايمان آورده بودم الان در رديف دوستان و طرف داران شما به حساب مى آمدم .(لئالى ، ج ۴، ص ۳۲۷؛بحارالانوار، ج 41 ،ص213-214؛ منهاج البراعه، ج 4، ص 272)
2-شيخ احمد بن فهد حلّي از معلّي بن خنيس ‍ روايت كرده است كه امام جعفر صادق (ع) فرمود كه روز نوروز بود كه خداوند اميرالمؤمنين را بر اهل نهروان پيروز گرداند و ذوالثديه كشته شد.
حضرت امير (ع) روانه كوفه شدند كه در بين راه استخوان جمجمه انساني را ديدند كه در بين راه افتاده بود حضرت به غلامان خود فرمودند اين استخوان سر انسان را بياوريد چون به خدمت آن حضرت آوردند حضرت سر تازيانه خود را به آن كلّه گذاردند و فرمودند:
«من انت فقير ام غني ثقي ام سعيد ملك ام رعية قوي ام ضعيف عزيز ام ذليل سيد ام عبد» تو كيستي فقيري يا غني، شقي هستي يا سعيد، پادشاه هستي يا رعيت، قوي هستي يا ضعيف، عزيزي يا ذليل آقا بودي يا عبد؟ آن جمجمه سر انسان به زبان فصيح گفت:
«السلام عليك يا اميرالمومنين» من پادشاه ظالمي بودم. من پرويز پسر هرمز پادشاه پادشاهانم «فملكت مشارقها و مغاربها سهلها و جبلها و برها و بحرها.» همه چيز را مالك شدم از مشرف و مغرب، دشت و كوه، زمين و دريا و صحرا من آن كسي هستم كه هزار شهر را در دنيا گرفتم «و قتلت الف ملك من ملوكها يا اميرالمؤمنين.»
و هزار پادشاه را كشتم و پنجاه شهر بنا كردم هزاران دختر و چهار هزار غلام خريدم و هزار غلام ترك و هزار ارمني و هزار رومي و هزار نفر زنجي و هفتاد دختر پادشاهان را تزويج كردم و پادشاهي در روي زمين نماند مگر آن كه بر او غالب شدم و بر اهل بيت او ظلم كردم.
وقتي كه ملك الموت آمد و گفت «يا ظالم يا طاعن خالفت الحق» اي ظالم و طاعن مخالفت حق نمودي، اعضاي من لرزيد و گوشت ميان دو كتف من مرتعش شد و در ميان لشگرم مرا قبض روح كرد اهل زمين از ظلم من راحت شدند و زندانيان آزاد شدند ولي من براي هميشه در آتش معذّبم و خداوند بر من هفتاد هزار زبانيّه جهنم را مسلط كرده است كه در دست هر يك، عمودي از آتش كه اگر بر كوههاي دنيا بزنند مي سوزند و هر وقت يكي از آنها را بر من مي زنند مشتعل مي شوم و مي سوزم و خداوند به قدرت خود دوباره مرا زنده مي كند و عذاب مي كند و همينطور خداوند بر من موكّل كرده است به هر موئي كه در بدن من وجود دارد، مار و عقربي را خلق كرده است كه مرا مي گزند و به من مي گويند «هذا جذاء ظلمك علي عباده» اين جزاي ظلم تو بر بندگان خدا است.
پس جمجمه ساكت شد و همه لشگر امير (ع) گريستند و بر فرق و سرهاي خود مي زدند و مي گفتند يا اميرالمؤمنين ما حقّ تو را نشناخته ايم و بعد از آنكه حضرت رسول (ص) ما را به حق تو خبر داد ولي ما نقصان و كوتاهي نموديم و از حق تو چيزي كم نشد پس ما را حلال كن كه تفريط كرديم و غير تو را به جاي تو قرار داديم پس ما نادم و پشيمان هستيم.
حضرت امير (ع) فرمودند كه آن جمجمه را زير خاك كنيد.(سيف الواعظين و الذاكرين، ص 340-341)
3- در كتاب معرفه الفضائل و نيز علل الشرايع شيخ صدوق و بحار الانوار به نقل از امام صادق عليه السلام روايت شده كه: ...زمانى كه امير المؤمنين عليه السّلام نماز ظهر را خواندند استخوان جمجمه‏اى توجّه آن حضرت را جلب كرد، حضرت با آن به سخن پرداختند و فرمودند : اي جمجمه تو از كجايي؟
عرضه داشت: من فلانى پسر فلانى سلطان بلاد آل فلان هستم. امير المؤمنين عليه السّلام به آن جمجمه فرمودند : قصّه خود را براى من نقل كن و بگو چگونه بودى و در چه عصر و زمانى مى‏زيستى؟
جمجمه جلو آمد و از قصّه خود و آنچه از خير و شر در عصرش اتّفاق افتاده بود براى آن جناب خبر داد...( بحار الانوارج 41،ص166؛ علل الشرايع، ص 124)
برخي آن جمجمه را جمجمه پادشاه حبشه-ابرهه- دانسته اند.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، امام علی ع، ،
:: برچسب‌ها: گفتگوى اميرالمومنين وجمجمه,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : یک شنبه 16 / 3 / 1393
زمان :
سينه زدن براي امام حسين(ع) علامت چيست؟


 
بدون ترديد اصل عزاداري و اقامه ماتم براي شهداء و آزاد مردان تاريخ، در اسلام سابقه ديرين دارد و از اخبار بر مي آيد که پيامبر (ص) نيز آن را تأييد کرد و در برگزاري آن همت مي گماشت. اما در رابطه با کيفيت و شيوه برگزاري عزاداري (سينه زني، زنجير زني، علم و کتل، تعزيه، نخل گرداني و ... ) برنامه خاص، حديث و روايت معتبري وجود ندارد و مشخصه هاي عزاداري در زمان پيامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) محدود بود به مرثيه سرائي، گريستن و گرياندن در قالب شعر و مرثيه، جز اين که هنگام رحلت پيامبر اکرم (ص) بنا بر نقل عايشه زنان به عزاداري پرداختند (و به سينه و صورت خود مي زدند) (1)، احاديث و يا حديثي در مورد سينه زني و زنجير زني و ... آن هم به شکل رايج امروزه، نيافتيم و در زمان حيات پيامبر (ص) نيز عزاداري، منحصر به گريه و گرياندن بود. ابن هشام مي نويسد بعد از اتمام جنگ احد که رسول الله (ص) به خانه خود مي رفت، عبورش به محله «بني عبد الاشهل» و «بني ظفر» افتاد و صداي زنان آنها -که بر کشتگانشان گريه مي کردند- به گوش آن حضرت (ص) خورد و موجب شد كه اشک بر صورت او نيز جاري گردد و در پي آن بفرمايد: «ولي کسي نيست که بر حمزه بگريد».
رؤساي قبيله بني عبد الاشهل پس از آگاهي از اين موضوع، به زنان قبيله شان دستور دادند، لباس عزا بپوشند و به در مسجد بروند و در آن جا براي حمزه اقامه عزا و ماتم کنند، رسول خدا (ص) که صداي گريه آنها را شنيد، از خانه خويش بيرون آمده، از آنها سپاس گزاري کرد و فرمود: «به خانه هاي خود بازگرديد خداي تان رحمت كند که به خوبي مواسات خود را انجام داديد» (2).
و هنگامي که پيامبر (ص) رحلت کردند، مردم مدينه از زن و مرد به گريه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان «برخي از اصحاب چنان اندوهگين شدند که چيزي نمانده بود به وهم دچار آيند» (3).
در شهادت علي (ع) فرزندان آن حضرت (ع) و مردم کوفه به شدت گريه کردند (4) و هنگامي که امام حسن (ع) به شهادت رسيد، برادرش محمد حنفيه مرثيه و نوحه سرايي کرد (5) و بي شک نخستين کساني که در شهادت امام حسين (ع) به عزاداري پرداختند، اهل بيت آن حضرت (ع) و بني هاشم بودند.
شروع عزاداري آن حضرت (ع) بدون فاصله بعد از شهادت آن جناب در سرزمين کربلا بود؛ نقل شده پس از آن که امام حسين (ع) از پشت اسب به زمين افتاد و اسب خون آلود آن حضرت (ع) به خيمه ها رفت، زنان و خواهران و دختران آن حضرت (ع) به محض شنيدن صداي اسب از خيمه ها بيرون ريخته و بر سر و صورت خود زدند و جناب ام کلثوم فرياد مي کرد: «وامحمداه! واجداه! وانبياه! واابالقاسماه! واعلياه! واجعفراه! واحمزتاه! واحسناه! اين حسين (ع) است که به زمين افتاده و در کربلا نقش زمين شده سرش از قفا بريده شده و عمامه و ردايش به غارت رفته و آن قدر گريست تا غش کرد» (6).
و بعد از آن در کوفه و مدينه و در زمان امام صادق (ع) و ... عزاداري سالار شهيدان حسين ابن علي (ع) به همين صورت انجام مي گرفت (7).
البته از برخي وعاظ محترم و مورد اعتماد شنيده شده است که آنها به نقل از امام صادق (ع) مي گفتند که آن حضرت (ع) جوانان را ترغيب مي نمودند که در کوي و برزن ها با صداي رسا نداي «يا حسين، يا حسين» و فرياد مظلوميت بر آن حضرت (ع) سر دهند.
و همان طور که آيت الله مصباح يزدي در کتاب نفيس «آذرخشي ديگر در آسمان کربلا» آورده اند وقتي معارف (حاصل شده از منبرها و جلسه هاي ديني) با احساسات روحي و هيجانان قلبي توأم شود و ميزان تأثير گذاري به مراتب بيشتر است و اين يک مطلب علمي و روان شناختي است لذا از قديم هم منبر علما دو قسمت بود، يک بحث علمي و سپس جلسه روضه خواني.
به هر صورت عزاداري به شکل معين مثلا در قالب سينه زني و زنجير زني و ... به نحو مستقيم ريشه روايي ندارد و گويا شکل برپايي مراسم عزاداري، به خود مردم واگذار شده است تا با انطباق اصول کلي دين و راهنمايي ائمه اطهار (ع) و بزرگان دين با عرف محلي، تکريم و تجليل شايسته از ائمه معصومين (ع) بجا آورند، و گفته اند راه افتادن دسته هاي سينه زني از زمان آل بويه در ميان شيعيان رايج گرديد. در عصر صفوي نيز دسته هاي سينه زني همراه با خواندن اشعار با آهنگ يک نواخت -که در سوگ امام حسين (ع) سروده شده بود- در کوچه ها و خيابان مي گشتند. دراين عصر براي افزايش هيجان مردم و هر چه شکوهمندتر شدن دسته هاي عزاداري، نواختن طبل و کوبيدن سنج معمول گرديد و ادوات جنگي -که در ميدان رزم کاربرد داشت- به اين گونه مجالس راه يافت. شيپورزني، علم گرداني، حرکت دادن کتل، مورد استفاده سوگواران قرار گرفت (8).
از جمله چيزهايي که بعد از اين عصر به دسته هاي سينه زني اضافه شد، عبارت بود از خون آلود کردن سر و صورت با تيغ زدن و قمه زدن به فرق سر با توجه به گزارش هايي که در عصر قاجار موجود است، اين عمل در آن زمان معمول و رايج بوده است (9).
از تحول در شيوه هاي سينه زني و زنجير زني، استفاده مي شود که اين مسأله از خواست هاي اجتماعي و بافت هاي جامعه، فرهنگ و آداب آنها سرچشمه مي گيرد، البته سزاوار است که اصل و اساس اين نوع سينه زدن ها پذيرفته شود، زيرا در جوشش احساسات و عواطف و تحريک هيجان اثرات مثبت دارد، اما هيأت هاي مذهبي توجه داشته باشند که سينه زني و زنجير زني، علم برداري و ... ، به حرکت هاي نمايشي، اضافي، بالا و پائين پريدن با خرافات و اوهام آلوده نگردد، که اين گونه حرکات عزاداري را از سادگي و محتوي تهي مي سازد اما راجع به اشک:
گريستن و گرياندن زماني ارزش دارد و اثرش بيشتر خواهد بود که از گفتار امام حسين (ع) و مصائب عاشورا تأثير پذيرفته باشد، نه از صوت زيباي مداحان و دلتنگي دنيا، که متأسفانه گاهي ديده مي شود مردم دنبال صوت زيبا هستند و علاقه زيادي به خطابه ندارند، و آن چه که بايد در عزاداري امام حسين (ع) بيشتر مورد عنايت قرار گيرد، آشنايي با اهداف بلند امام (ع) و فرهنگ عاشورا و عبرت آموزي از اين حادثه دردناک تاريخي است که اگر اين مهم مورد غفلت قرار نگيرد، هم اشک خواهد بود و هم شکوه و هيجان و هم کوهي از احساسات و نفرت عليه بيدادگري.
بنابراين هر چند در مورد کيفيت عزاداري (سينه زني و زنجير زني) حديث و يا روايتي نداشته باشيم و ضرورت هم ندارد که در تمامي موارد جزئي، حديث و دستور خاص وارد شده باشد زيرا اصل و کليت آن از سوي ائمه (ع) بيان شده است. اما از مجموع احاديثي که در رابطه با اصل عزاداري امام حسين (ع) و نيز از سيره مستمره ائمه (ع)، مي توان استفاده کرد، اين است که عزاداري امام حسين (ع) بايستي توأم با شکوه، فرياد، هيجان، اشک و ناله برخواسته از مکتب عاشورا باشد و طبيعي است ک لباس سياه پوشيدن، راه اندازي دستجات، دسته هاي سينه زني و زنجير زني به شکل معقول و متعارف و همراه با وقار، حزن، اندون و ماتم، تا حدي که موجب وهن اسلام و اضرار بر نفس نباشد نقش مثبت و سازنده در شکوه و شور مجالس عزا دارد و نمي توان آن را نفي کرد.
-------------------------
پي نوشت ها:
1. ابن هشام، سيره النبويه، ج 2، ص 428.
2. عبد الملک ابن هشام حميري، سيره النبويه، ترجمه سيد هاشم رسولي، اسلاميه، ج 4، ص 122.
3. همان، ج 2، ص 252.
4. شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، احمدي، 1368 ش، ج 1 و 2، صص 211، 220 و 223.
5. ابوالحسن علي بن حسين مسعودي، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، بنگاه، 1360، ج 2، ص 3.
6. خوارزمي، مقتل الحسين، الجزء الثاني، دار انوار الهداي، ط اول، 1418 هـ، ص 43.
7. سيد بن طاووس، اللهوف، ترجمه عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، قم، نويد، 1378 ش.
8. ر.ک: پشرو چلکووسکي، تعزيه هنر بومي ايران، ترجمه داوود حاتمي، علمي هرهنگي، ج 1، 1367 ش، ص 10.
9. بنجامين، ايران و ايرانيان، ترجمه محمد حسين کرد، جاويدان، ج 1، 1363، ص 248.
http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، امام حسین ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : پنج شنبه 15 / 3 / 1393
زمان :
نمادهای شیطان پرستی+ عکس
| ادامه مطلب...

 

 

 

نمادهای شیطان پرستی

نمادهای شیطان پرستی

نمادهای شیطان پرستی

 

نمادهای شیطان پرستی

شیطان پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد ( archetype ) می داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول میداند و این نوع شیطان پرستی اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می شود.

شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت ، طبیعت شهوانی ، مرگ ، بهترین نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.

 

این اعتقاد شیطان پرستی دارای شاخه های متعددی است اما می توان گفت جز یکی دو نوع آن همگی دارای اصول زیر می باشند:

 

Atheism - : خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد.

Not dualistic - : روح و جسم غیرقابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.

Autodeists - : خود پرستی ، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.

Materialistic - : اعتقاد به اصالت ماده

 

- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی است.

 

- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ...

جهت خواندن بیشتر و مشاهده عکس ها به ادامه مطلب بروید...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: شیطان پرستی، ،
:: برچسب‌ها: , نماد های شیطان پرستی, شیطان پرستی, نماد ها, AtheismNot , dualistic, Autodeists, Materialistic,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : جمعه 14 / 3 / 1393
زمان :


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.