:: موضوعات مرتبط: امام زمان عج، ،
بزرگترین وبلاگ معصومین
درباره ي وب سايت به وبلاگ امام زمان عج خوش آمدید
برای استفاده بهتر از وبلاگ لطفاعضوشوید
دوستان تبادل لینک هوشمند و آدرس emamzaman-12.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. پيوند هاي روزانه برچسب ها
مجموعه ای از احادیث قدسی , امام زمان ع , ویژگیهای شیطان , چرا به شیطان مهلت داده شد؟! , اندر احوالات شیطان رجیم , زلزله ی دلخراش آذربایجان شرقی , 40 حدیث از امام زمان ع , ترسناکترین کیک تولد , نشانه های عمومی آخرالزمان , امام زمان (عج) در نهج البلاغه , اطلاعات دینی , دلایل واقعه شق القمر/ حجرالاسود به غارت برده شد , شق القمر حضرت محمد , 11 مسجد مشهور دنیا + عکس , عکسهایی دیدنی از جنبش غیر متعهد ,
|
ابوالرجا مصری که یکی از نیکوکاران بود، میگوید:
پس از رحلت امام حسن عسگری (ع) برای جستجوی امام زمان (عج)حرکت کردم؛ سه سال گذشت. با خود گفتم:
اگر چیزی بود، بعد از گذشت سه سال آشکار می شد.
در این هنگام صدایی را شنیدم که صاحب صدا را نمیدیدم؛
او گفت:
ای نصربنعبدربّه!
به اهل مصر بگو:
آیا شما پیامبر (ص) را دیدهاید که به او ایمان آوردهاید؟
ابوالرجا گوید:
من تا آن زمان نمیدانستم که نام پدرم عبدربّه است؛
چون من مدائن متولد شدم و پدرم را از دست دادم،
ابوعبدالله نوفلی مرا با خود به مصر آورد و در آنجا پرورش یافتم،
چون آن صدا را شندیم،
مطلب را دریافتم و دیگر به راه خود ادامه ندادم و مراجعت نمودم.
منبع: کتاب داستانهایی از امام زمان (عج) :: موضوعات مرتبط: امام زمان عج، ، گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
ممکنه منتظر مهمان عزیزی بود ولی مهیای پذیرش او نبود ؟!البته که غیر ممکنه !افسوس که ما " غیر ممکن " رو ممکن ساختیم و " ممکن " رو غیر ممکن ...در جايي چه زیبا نوشته شده بود که :" امام زمان آمدنی نیست ، بلکه آوردنی است. "و این جمعه هم گذشت ... |
مثل نسیم، آمدنت ناگهانی است
مثل شمیم یاس، حضور تو آنی است
مثل بهار، در همه جا پخش می شود
اخبار سبز صبح ظهورت جهانی است
مثل نماز و روزه فراگیر می شود
مهرت، چرا که ریشه ی آن آسمانی است
دیگر کسی وساطت باطل نمی کند
دیگر چه جای خواهش و پا در میانی است
آغاز دوره ی "ارنی" گفتن دل است
پایان آیه های غم "لن ترانی" است
انگار دلخوری که ز یاد تو غافلیم
فهمیده ای تو هم که دعامان زبانی است
صد فاطمیه رفت و نشد فاطمی شویم
تنها امید ما به همین روضه خوانی است
ای کوه صبر از غم زهرا شدی تو آب
با یاد کوچه سینه ات آتش فشانی است
در پشت در برای ظهورت دعا کند
آن مادری که قامتش از غم کمانی است
شاعر: سید محمد میر هاشمی
سه سالی از غائله ی وهابیت با ساختار غربی ـ عربی در سوریه و بعد عراق می گذرد. کسانی که به نام اسلام و با پرچم توحید اما به رنگ سیاه قد برافراشتند و با اقدامات ننگین و وحشیانه ی خود روسیاه ترین جنایتکاران تاریخ را رو سفید کردند.
گذشته از ماهیت آمریکایی ـ صهیونی این گروه که ایجاد و بقایشان به اعتراف مسئولان وقت ایالات متحده برای تامین اهداف آنها بود نگاهی هم می توان به باورها و آرمان های آنها داشت و فارغ از آن ماهیت به نقد و بررسی آن نشست که در نوشته ی پیش رو هدف همین است.
این گروه مدعی اند که به دنبال اجرای شریعت هستند و تنها راه اجرای آن در عصر حاضر نیز بازگشت به گذشته و برپایی نظام خلافت است. برگزیدن نام ابوبکر برای خود از سوی نفر اول این گروه (بدری سامرایی) و دستور بیعت به تمام سران حکومت های اسلامی از پیامدهای همین طرز تفکر است. اما این هدف در عمل تبدیل شد به همان که معاویه و بنی امیه به دنبال آن بودند یعنی مبارزه با طرف های مقابل به هر شکل و از هر راهی برای رسیدن به حکومت البته به نام اسلام.
داعش که خود را پیرو سَلَف یعنی گذشتگان می داند نگاه به شام (مرکز خلافت امویان) و عراق (مرکز خلافت عباسیان) دارد تا به دست آورد آنچه را که امویان و عباسیان از کف دادند. آنها نیز ابتدا با نام خلافت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آغاز کردند و بعد هدف خود که سلطنت و سکونت در کاخ های مجلل و حکمرانی بر سرزمین های اسلامی بود را محقق ساختند و البته داعش فعلا در ابتدای راه است و ادعای خلافت هم برای رسیدن به همان سلطنت شکوهمندی است که امویان و عباسیان در عراق و شام داشتند با ذکر این نکته که این گروه برای رسیدن به اهداف خود، فقط و فقط آدم کشی و فشار را به عنوان ابزار انتخاب کرده و با جهاد نامیدن این اقدامات ددمنشانه تلاش دارد تا هم رنگ توجیه به جنایت های خود بزند و هم در جذب نیرو برای ادامه کار موفق باشد.
این گروه به مانند دیگر جریان های منادی اسلام گستری، همواره تلاش دارد از مضامین دینی (قرآنی، حدیثی و تاریخی) استفاده کند تا بتواند خود را به جامعه مسلمانان قبولانده و از آنها برای خود یارگیری کند. این استفاده نمودهایی در چهره ی بیرونی این گروه دارد که به دو نمونه از آن اشاره می کنیم.
قبل از بیان این دو نمونه باید قصه ی پر غصه ای را اینجا به اجمال و در فرصتی دیگر به تفصیل مرور کرد و آن این که امروز تبلیغات سطحی نگر و پر هیجان جولان دارند و پرمشتری هستند؛ و آنچه غریب است و جز عده ی محدود خریدار آن نیستند درستی و راستی متکی بر پژوهش های علمی است. همین سبب شده تا در این آشفته بازار هیچ متاعی بی مشتری نماند و هر ندایی حتی برای قصابی کردن انسان های بی گناه به نام دین با لبیک هزاران نفر مواجه شود.
و اما آن دو نمونه مضمون دینی که در داعش نمود پیدا کرده است:
الف. روایات مربوط به فضائل شام
«شام مبارک»، اصطلاحی است که فراوان در ادبیات گروه های تکفیری به چشم می خورد و بر اساس همین روایات است که شماری از مسلمانان سایر کشورها، به هوای هجرت و اطلاق کلمه مهاجر بر آنها از دیار خود کوچ کرده و راهی این سرزمین شده و می شوند.
محمود ابوریه متخصص تاریخ و منتقد جدی احادیث ساختگی، با اشاره به روایات جعلی «کعب الأحبار» درباره ی شام می گوید: از پیامدهای آمدن کعب الاحبار به شام در زمان حاکمیت معاویه، روایاتی بود که درباره ی فضائل شام جعل شد.[۱]
با خواندن این احادیث که در مسند احمد بن حنبل و آثار دیگر فراوان آمده است این تصور در ذهن خواننده ایجاد می شود که گویا «شام» سرزمین مبارک و مقدسی است به اندازه ی قداست ملائکه الله و انبیاء الهی و تمامی نیکان جامعه انسانی در آنجا زیست می کنند.
نمونه آن این حدیث است که زید بن ثابت می گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «طوبی للشام: خوشا به حال شام» آنگاه وقتی علت را پرسیدند فرمود: «لان ملائکه الرحمن باسطو اجنحتها علیه: زیرا ملائکه بال های خود را در شام گشوده اند.»
روایت دیگر این است که «شامیان، تازیانه خداوند در روی زمین هستند و خداوند از هر کدام از بندگانش که بخواهد به کمک آنان انتقام می گیرد.[۲]
در روایتی دیگر چنین آمده است: «سیصیر الامر إلى أن تکونوا جنودا مجنده …: امور چنان خواهد شد که در آینده، سپاهیانی شکل خواهد گرفت. سپاهی در شام، سپاهی در یمن و سپاهی در عراق. بر شما باد شام، آنجا زمین برگزیده خداوند است که بهترین بندگانش از آنجایند، اگر به شام نرفتید به یمن بروید و از غدیرهاتان سیراب شوید! به درستی که خداوند متعال درباره شام و اهل آن به من سفارش کرده است.»[۳]
این دقیقا همان روایتی است که در جریان اختلاف میان گروه های تکفیری سوریه و عراق مورد استفاده قرار گرفت و طرفداران جبهه النصره، از آن علیه گروه داعش که به عراق رفت استفاده کردند.
ناگفته نماند که همه ی این احادیثِ جعلی، کار امویان نیست؛ بلکه در دوره های بعد، آنان که اموی مسلک بودند از یک سو و بسیاری از کسانی که می خواستند شام را در برابر عراق، مهم تر جلوه دهند همواره احادیثی در فضیلت «شام» ساختند و پراکندند.
شمار این گروه از احادیث به حدی بود که در قرن پنجم، شخصی با نام علی بن محمد ربعی مالکی کتابی با عنوان «فضائل الشام» نوشته است.
در برخی منابع حدیثی روایاتی وجود دارد معروف به روایات «رایات السود» یعنی پرچم های سیاه. در این روایات بعد از خبر برافراشته شدن پرچم هایی سیاه در آستانه ی ظهور به مسلمانان توصیه شده به یاری کسانی بشتابند که این پرچم ها را برافراشته اند چرا که آن منجی به کمک همین افراد جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
این روایات که در منابع شیعه و سنی به چشم می خورد مورد نقد و ارزیابی دانشمندان شیعه[۴] قرار گرفته است و در میان مشایخ اهل سنت نیز هستند کسانی که این احادیث را نادرست دانسته و نادرست تر، تطبیق آنها را بر حوادث روز مانند مسائل سوریه می دانند.
و اما امروز داعشی ها با استناد به این روایات، پرچم هایی سیاه؛ بلکه لباس هایی سراسر سیاه بر تن کرده و وانمود می کنند که همین ها هستند که زمینه ساز برپایی دولتی به واقع اسلامی در سراسر جهانند. این کار سابقه ای نیز در قرن دوم داشته است آنجا که ابومسلم خراسانی پرچمی سیاه به دست گرفت و جامه ای سیاه بر تن کرد و خلق الله را به کشتن داد به نام اسلام و به کام بنی عباس که بیایند و با سقوط امویان بر مسند قدرت قرار گیرند.
به عبارتی دیگر داعشی ها با استفاده از گفتمان مهدویت و روایات “پرچم های سیاه” وانمود می کنند که زمینه ساز برپایی دولتی به واقع اسلامی اند. آنها پا را فراتر نهاده و مخالفان خود از جبهه النصره را که در شام حضور دارند، “لشگر سفیانی” می نامند که به دست آنها نابود خواهند شد. این نیز یکی دیگر از موارد به کارگیری مضامین اسلامی در پیشبرد اهداف از سوی داعشی هاست.
اما این بر اهل اندیشه حتی حامیان فکری این گروه پوشیده نیست که اعمال ننگین داعش هیچ تناسبی با آموزه های اسلام که سراسر رحمت است و در آن حقوق افراد، جان و ناموس آنها محترم است ندارد[۵] و ادعای خلافت و دولت اسلامی همگی فریبی برای پیشبرد اهداف با استفاده از مسلمانان ناآگاه و فریب خورده است.
پی نوشت:
۱٫ الاضواء علی السنه المحمدیه، ص۱۱۹
۲٫ کنز العمال، ج۱۲، ص۲۷۳
۳٫ همان ص ۲۷۵
۴٫ نقد و بررسی مفصل این روایات را می توانید از این آدرس دریافت کنید.
۵٫ سعد بن ناصر الشثری، مفتی عربستان و عضو سابق هیات علمای این کشور در گفت وگویی که از شبکه ماهواره ای المجد پخش شد گفت: گروه داعش با خدا و رسول گرامی اسلام می جنگد، به مساجد حمله می کند، علما را به قتل می رساند، بندگان خدا را شکنجه می کند و به همین علت گرایش و پیوستن به این گروه گناه کبیره و به عبارتی خروج از دین اسلام است. (خبر آنلاین. ۱۱/۶/۹۳)
در این مقاله از یادداشت های استاد رسول جعفریان که در خبرآنلاین منتشر می شود بهره برده ایم.
امید پیشگر
بخش مهدویت تبیان
پيامبر اسلام(ص) فرمود:
خوشا به حال كسى كه مهدى(عج) را ديدار كند، خوشا به حال كسى كه او را دوست داشته باشد و خوشا به حال كسى كه قائل به امامت وى باشد.
همچنين فرمودند:
و نيز فرمودند:
مردمى از مشرق زمين قيام مىكنند و زمينه حكومت مهدى(عج) را فراهم مىسازند.
اگر فرد منتظر، فاقد مهارتها و توانائى هايى باشد كه بايد در جهت آمادگى براى پذيرائى از ميهمان خود بكار گيرد، فلسفه انتظار را درك نخواهد كرد و يك منتظر حقيقى نخواهد بود; زيرا مدت انتظار، فرصتى است براى باز سازى و توانمنديهاى فكرى، روحى و ايمانى جهت درك برنامه تحول، و فرد معتقد، نيازمند كسب توانمنديهاى غنى جهت درك اين فسلفه انتظار مى باشد. همچنين اگر درك فرد منتظر از نقشى كه بايد در ايجاد زمينه ظهور بازى كند، دركى منفى باشد، باز مى توان آن را يك ناتوانى فكرى ناميد، كه به تلاش در جهت آمادگى و آماده سازى محيط، منجر نخواهد شد .
يا اگر فرد منتظر، فلسفه انتظار را به طور صحيح درك نكرده باشد و چنين برداشت نمايد كه نقش او صرفاً پذيرش ظلم و عدم آگاهى دادن به جامعه است و فرد منجى بايد خود بيايد و از جامعه رفع ظلم نمايد، برداشتى منفى از نقش منتظر خواهد داشت; لذا هيچگونه تلاشى در جهت رشد فردى و اجتماعى براى كمك به زمينه سازى تحول انجام نخواهد داد .
يا اگر منتظر، نقشى را كه در زندگى براى خود ترسيم نموده است، با نقشى كه منتظر از او انتظار دارد، سازگار نباشد، باز اين فرد منتظر به يك فردى معتقد به تحول، بدل نخواهد گرديد; زيرا تا ارزشهاى الهى را در فكر و رفتار خود قبول نكرده و رعايت ننمايد، همخوانى ميان باورهاى ذهنى خود و اعتقادات دينى در جهت تحول جهانى نخواهد داشت. بنابراين چنين فردى حتى با فرض قبول نظريه تحول دينى، پويايى لازم را نخواهد داشت
اگر شخصى در انتظار ميهمانى باشد، اما ميهمان او در آن مدت نيايد، و يا آمدن و ديدن ميهمان، نتيجه مورد انتظار او را بر آورده ننمايد، و يا حتى اگر تصور نمايد شخصيت ميهمان كارگشاى مشكلات او نخواهد بودـ چون تصّور مى كند پاداش مورد انتظارش را در اين انتظار نخواهد يافت، يا نتيجه اى را براى اين تلاش و عملكرد خود نخواهد ديد ـ به علت ايجاد اين يأس، در جهت ايجاد زمينه براى ظهور او كوشش نخواهد كرد، يا اگر كوششى نمايد، با يك نوع بى اعتمادى و بى تفاوتى خواهد بود.
يك بعد انتظار، توجه به پيامبران و مكتب پيامبران و تجديد عهد با آنان است. منتظران چشم براه كسي هستند كه در او صفات و آثارپيامبران گرد آمده و هنگامي كه ظاهر گردد آن آثار در او ديده خواهد شد او از اهلبيت پيامبر و دوازدهمين وصي و جانشين او است وچون ظاهر گردد پرچم پيامبر را در دست گيرد و به سنت او عمل نمايد. نخستين اصحاب او 313 نفر خواهند بود؛ به تعداد اصحاب پيامبردر جنگ بدر. در كتاب بحارالانوار حديثي آمده كه «هركس از شما در حال انتظار ظهور حاكميت دين خدا درگذشت مانند كسي است كهدر خدمت قائم باشد و در خيمه ي او... نه بلكه مانند كسي است كه در ركاب قائم بجنگد نه به خدا سوگند بلكه مانند كسي است كه درركاب پيامبر(ص) شهيد شده باشد
اين تعاليم همه توجه دادن به اصل مهم نيوت است.
او شخصی است که در آخرالزمان خروج می کند. در اخبار آخرالزمان و علائم ظهور حضرت مهدی (ع) مکرر از آن نام برده شده است و در روایت منقول از امام باقر (ع) خطاب به شیعه چنین آمده که: سفیانی و خراسانی و یمانی همزمان خروج می کنند و پرچم او در میان پرچم هایی باشد که در آن زمان برافراشته می گردد. وی بیش از همه به راه حق هدایت می کند، زیرا وی به یار شما (بقیه الله) دعوت می نماید و چون خروج کند، بر هر مسلمانی است که به وی بپیوندد و برکسی جائز نباشد، از فرمان او سر بتابد و هر کس از اطاعت وی سرپیچی کند، اهل دوزخ است؛ چه او مردم را به راه حق و صراط مستقیم می خواند. [1]
در بخش نشانه های ظهور، خروج یمانی از روشن ترین علائم است که بیش از چهارده ماه فاصله با ظهور آن حضرت نخواهد داشت. [2] و در حدیثی آمده است: یمانی از شیعیان امیرالمؤمنین (ع) است. [3]
وی فرماندهی نظامی است که با سپاهی از طرف «یمن» قیام می کند و به سوی عراق می آید؛ چنانکه سفیانی نیز همزمان خراسانی، چنین می کند. خراسانی نیز فرماندهی نظامی است که از ایران به عراق حمله خواهد کرد و با سفیانی شورشگر به نبرد خواهد پرداخت.
امام صادق (ع) فرمودند:
«خروج سه تن: خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال، در یک ماه و در یک روز واقع خواهد شد. [4] در این سه، هدایتگرتر از یمانی نیست که او به حق فرا می خواند.» [5]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] سفینه البحار (به نقل از معارف و معاریف، ج 10، ص 617)
[2] روزگار رهایی، ج 2، ص 1023
[3] غیبه نعمانی، ص 163؛ بحارالانوار، ج 52، ص 75
[4] مراد حرکت آن ها به سوی عراق است
[5] بحارالانوار 52: 210، به نقل از کتاب الغیبه، طوسی ره
عدهاي بر اين باورند كه بسياري از علائم ظهور اتفاق افتاده است و فقط علايم حتمي نزديك ظهور، باقي مانده است. به نظر ميآيد سخني قطعي و كامل در اين مورد نميتوان گفت؛ زيرا منابع اصلي و قديمي شيعه، معمولاً، از نشانههاي خاص و محدود نام بردهاند، و بسياري از اين نشانههايي كه به عنوان علايم اتفاق افتاده، مطرح ميشود يا اصولا در اين منابع ذكر نشده و يا بسيار كم رنگ بيان شده است. اين امر، نشانه آن است كه اخباري كه اين گونه نشانهها را بيان كردهاند، چندان مورد اعتناي علماي گذشته نبوده است.
همچنين اسناد برخي از روايات، اشكال دارد و نقل آنها در كتب روايي جامع، مانند بحار به دو علت ميتواند باشد:
1. حفظ اصل نقلها براي تامل و تدبر ديگران در مورد آنها.
2. روشن شود كه همه گروهها ـ چه موافق و چه مخالف اهل بيت ـ در اصل ظهور حضرت مهدي(ع) اتفاق نظر دارند. مرحوم مجلسي در ذيل روايتي ميگويد: «اين روايت را كه متن آن تغيير يافته و اشتباه دارد و سند آن به بدترين خلق خدا، يعني عمر بن سعد منتهي ميشود، آوردم تا دانسته شود همه، حضرت مهدي(ع) را قبول دارند. (بحار، ج52، ص227، ح90).
در مواردي كه سخن از يك علامت و فرج بعد از آن مطرح شده، گويا مراد ظهور امام زمان(ع) نيست، بلكه يك گشايش و راحتي براي مؤمنان است. از امام باقر(ع) نقل شده است:«منتظر صدايي باشيد كه از طرف دمشق، ناگهان به شما ميرسد. در آن، گشايش بزرگ براي شما خواهد بود.(الغيبة، نعماني، ب14، ح66).
در برخي روايات، سخن امام، به گونهاي است كه خبر از يك اتفاق و واقعه ميدهد نه اين كه بخواهد آن واقعه را يكي از علايم ظهور معرفي كند، مانند وقوع گرماي شديد(الغيبة، نعماني، ب14، ح44).
برخي نشانهها و بيانها، به گونهاي است كه ميتواند معناي ديگري غير از معناي ظاهري داشته باشد. مانند طلوع خورشيد از مغرب كه شايد كنايه از ظهور حضرت از مكه باشد. از امام علي(ع) نقل شده است: «و هو الشمس الطالعة من مغربها»(بحار، ج52، ص194، ح26).
به علاوه معلوم نيست اين حادثه خارجي، واقعا همان نشانهاي باشد كه در روايت ذكر شده است، بلكه شايد پديدهاي مشابه آن باشد. (البته بايد توجه داشت كه شباهت اين حادثه با يك علامت، اين احتمال را ايجاد ميكند كه شايد اين واقعه، همان علامت ظهور باشد؛ لذا حالت آمادگي را در خود منتظر ايجاد ميكند).
سخن آخر اين كه اين مقدار كه انسان به صورت كلي در مورد آنها بداند، كافي است و پيگيري وقوع يا عدم برخي از آنها فايده و نتيجهاي در بر ندارد.
بايد توجه داشت سختى و فقر و گرفتارىها و... وسيلهاى هستند، براى پيشرفت و رشد انسان البته آن هم به شرطى كه انسان به خوبى از آنها بهرهبردارى كند. برخى بر اثر سختى و فقر نه تنها رشد نكردهاند؛ بلكه عقب گرد داشته و گاه از دين خارج شدهاند! پس اين مجموعه وسيله شدن به كمالند، نه اين كه خود هدف و كمال باشند.
اما اين كه در دوران امام زمان(عج) هيچ گونه سختى، بلا و مشكل وجود نداشته باشد، فرض درستى نيست. جهاد پيگير، تشكيل حكومت، رسيدگى به كارهاى مردم و... همه و همه در آن دوران هم وجود دارد. بنابراين اينگونه نيست كه در آن دوران راحتى مطلق باشد و ناز نعمت و بخور و بخواب به حدى است كه انسان از رشد ايمانى، و شكوفايى عمل باز ماند! بلكه عدالت جهانى و فراگير وجود دارد، تبعيضها از بين مىرود. امنيت در تمام ابعادش (فردى، اجتماعى، اقتصاد سياسى و...) بر جامعه حاكم مىشود، اما سختى نيز هست، چرا كه متدينان و همراهان حضرت مهدى(عج) بايد او را در اداره جهان آن هم با عدالت فراگير، يارى كنند. قطعاً در اداره جهانى به اين گستردگى و وسعت مشكلات و... همه با معجزه حل نمىشود.
در رابطه با كمال انسان راههاى بديلى وجود دارد و مسئله مهم آن است كه در هر شرايط از عوامل با دليل استفاده كند. راه تكامل گاه از گردنههاى سخت و دشوار بلاها و مصايب عبور مىكند و گاه از دشت هموار نعمتها، اما هيچ يك از اين دو خود به خود رساننده به كمال نيستند. مهم آن است كه در گاه سختى و نعمت انسان چگونه با آنها برخورد كند و در راه كمال آن را به كار گيرد.
آنچه در زمان استقرار حكومت امام مهدى(عج) رخ مىدهد، شرايطى هموار است كه انسانها در پناه آن مىتوانند با افزايش معرفت به اصلاح اخلاق و تهذيب نفس خويش، مدارج كمال و سير الى الله را با سهولت بيشترى نسبت به شرايط پيشين طى كنند. (مهدويت2، رحيم كارگر، كد: 12/500028)
“شب اول محرم ۱۳۹۳″
حاج حمید علیمی-روضه حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام (روضه)
حاج حمید علیمی-تو شهر غربت خدایام شده ام زار و تنها (زمینه)
حاج حمید علیمی-کاش می شد خبرم نزد تو آقا برسد (سنگین)
حاج حمید علیمی-من کجا سیاهی پرچمای تو من کجا (شور)
حاج حمید علیمی-بیرق ماتم رو دوشه آسمونا مشکی (شور)
حاج حمید علیمی-حالا نمیشه برگردی حالا که میدونم (شور)
حاج حمید علیمی-حرمتو بردار برو مدینه جون رقیه (شور پایانی)
حاج حمید علیمی-شب اول محرم ۱۳۹۳(Zip)
“شب دوم محرم ۱۳۹۳″
حاج حمید علیمی-بخش اول روضه ورودیه کربلا (روضه)
حاج حمید علیمی-بخش دوم روضه ورودیه کربلا (روضه)
حاج حمید علیمی-صاحب روضه رو صدا کنید بیا (زمینه)
حاج حمید علیمی-صدای پای ستاره های فاطمه میرسه (زمینه)
حاج حمید علیمی-نام تو بر لبم عشق تو مذهبم (شور)
حاج حمید علیمی-کاروان بهشتیان آمد (واحد سنگین)
حاج حمید علیمی-گرفتار و زار و ذلیلم حسین (واحد)
حاج حمید علیمی-یه قافله از راه دور قافله خون خدا (شور)
حاج حمید علیمی-تو دلم غوغا شد چشم من دریا شد (شور)
حاج حمید علیمی-خاک اینجا به ما نمی سازد (شور)
حاج حمید علیمی-شب دوم محرم ۱۳۹۳(Zip)
“شب سوم محرم ۱۳۹۳″
حاج حمید علیمی-قلبمو بگیر امام خودتو از من نه (شور)
حاج حمید علیمی-دلبرم درد من یکی دو تا نیست (زمینه)
حاج حمید علیمی-عمو جونم دلم تنگه رو پیشونی (سنگین)
حاج حمید علیمی-تار می بینم و انگار شده تیره تر (واحد)
حاج حمید علیمی-از عطر تو عالم شده معطر (واحد)
حاج حمید علیمی-تو ویرونه دلم شکست بابا بیا بیا (شور)
حاج حمید علیمی-روضه حضرت رقیه سلام الله علیها (روضه)
حاج حمید علیمی-شب سوم محرم ۱۳۹۳(Zip)
“شب چهارم محرم ۱۳۹۳″
…. به زودی ….
“شب پنجم محرم ۱۳۹۳″
…. به زودی ….
“شب ششم محرم ۱۳۹۳″
حاج حمید علیمی-اشک ستاره ها انگار در اومده (تک)
حاج حمید علیمی-عمو حسین دنیا خراب شد رو سرم (سنگین)
حاج حمید علیمی-ای ماه من که ماهی در خون شناوری (سنگین)
حاج حمید علیمی-رد شد از زیر قرآن آمد از خیمه طوفان (شور)
حاج حمید علیمی-درسته که دل قاسم شده غمگین (شور)
حاج حمید علیمی-شب ششم محرم ۱۳۹۳(Zip)
“شب هفتم محرم ۱۳۹۳″
حاج حمید علیمی-آه میکشم هی عذاب آه میبینم من سراب (زمینه)
حاج حمید علیمی-لالایی لالایی تویی رو گاهواره (زمینه)
حاج حمید علیمی-خیرت قبول مادر آئینه ها رباب (سنگین)
حاج حمید علیمی-ای سایه ات فتاده به روی سرم حسین (سنگین)
حاج حمید علیمی-سلام آقای غریبم سلام آقای غریبم (شور)
حاج حمید علیمی-آخر یه روزی تو منو میخریو بهم میگی که (شور)
حاج حمید علیمی-لالایی گلم رو شونم بخواب (شور)
حاج حمید علیمی-شب هفتم محرم ۱۳۹۳(Zip)
“شب هشتم محرم ۱۳۹۳″
حاج حمید علیمی-روضه حضرت علی اکبر علیه السلام (روضه)
حاج حمید علیمی-داری میری به میدون ای رسول الله (تک)
حاج حمید علیمی-ای که قدم میزنی در بر بابای خویش (شور)
حاج حمید علیمی-داری میری برو بابا دل من خیلی آشوبه (سنگین)
حاج حمید علیمی-پناهم بده آقا جون از کرمت پناهم بده (شور)
حاج حمید علیمی-تنها مونده پدر تو مونده رو دل شرر تو (شور)
حاج حمید علیمی-شب هشتم محرم ۱۳۹۳(Zip)
“شب تاسوعا محرم ۱۳۹۳″
حاج حمید علیمی-عمو خیمه غوغاست عطش خیلی بالاست (زمینه)
حاج حمید علیمی-حالا که میری یه وقت دیر نکنی (سنگین)
حاج حمید علیمی-شیر بی باک علی رفت به میدان (واحد)
حاج حمید علیمی-علمدار همه مشکها خالیه (شور)
حاج حمید علیمی-پناهم بده آقاجون از کرمت پناهم بده (شور)
حاج حمید علیمی-مثل دریا سرد و بی تابم (شور)
حاج حمید علیمی-شب تاسوعا محرم ۱۳۹۳(Zip)
“شب عاشورا محرم ۱۳۹۳″
حاج حمید علیمی-برای من حرفی بزن من بابامو میخوام (دمام زنی)
حاج حمید علیمی-فردا سرت رو میبینم (زمینه دمام زنی)
حاج حمید علیمی-نگران حرمم آبرویم در خطر است (زمینه دمام زنی)
حاج حمید علیمی-ذکر و نوای حضرت امیرالمومنین (نوا دمامه زنی)
حاج حمید علیمی-ببین اضطراب رو توی چشمای زینب (سنگین)
پاسخ :
قبل از پاسخ، ابتدا لازم است معنای قضا و قدر را بیان کنیم. قََدَر یعنی اندازه و اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی. تقدیر در اصطلاح به این معنا است که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده، آن را بر اساس اندازه گیری و محاسبه و سنجش قرار داده است.
قضا یعنی حکم و حتمیت. در نظام آفرینش، موجودات از چندین راه ممکن است به وجود بیایند، مثلاً اگر به خانة شما از چند کوچه راه باشد، ورود به آن جا از چند راه ممکن است. حال اگر از میان چندین راه ممکن، علل و اسباب یکی از آنها فراهم شد و تنها همان تحقق یافت، این مرحله را قضا می نامند.
خداوند برای هر موجودی، اسباب هایی قرار داده که هستی و ویژگیهای موجود بستگی به آن علتها دارد. هر چه در جهان پدید می آید، بدون رابطه با قبل و بعد و فقط اتفاقی و بی حساب نیست. همان گونه که در بارش برف و باران عواملی دخالت دارد و هرگز چنین کاری بی علل و اسباب انجام نمی پذیرد، کارهای بشر از روی تصادف و اتفاق سر نمی زند، بلکه نخست چیزی را تصور می کند، سپس به آن می اندیشد و پس از آن که فایدة واقعی یا پنداری آن را پذیرفت، به انجام آن می کوشد. پس هر حادثه ای در جهان علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند چنین مقرّر کرده است.
این مسئله با اصل آزادی و اختیار انسان ناهمگونی ندارد،زیرا...
بسم رب الشهداء و الصديقين
السلام عليک يا اباعبدالله الحسين
حسين(ع) زيباترين واژه هستی
حسين(ع) خون خدا و پسر خون خدا
حسين(ع) يعنی عشق، عشق به همه خوبی ها
حسين(ع) شخصيتی است که خداوند در روز عرفه نخست به زائران سيدالشهداء نظر می کند بعد به زائران خانه خودش
حسين(ع) شخصيتی است که خداوند ثواب زيارت قبر شش گوشه او را از زيارت خانه خودش بيشتر و افزونتر قرار داده است.
حضرت امام صادق(ع) فرموده: هرکس بوسيله خواندن زيارت عاشورا، جدم حسين(ع) را زيارت کند " چه از راه دور يا نزديک" به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد به او می دهد.
چند نکته در رابطه با اين حديث قابل ذکر می باشد:
اول اينکه گوينده مطلب يک امام معصوم است، بنابراين خيلی قابل اهميت می باشد.
دوم اينکه امام معصوم قسم می خورد که اين تأکيدی براينکه حتماٌ حاجت اين شخص را خداوند خواهد داد.
سوم اينکه می توان در صورتی که امکان نداشته باشد از نزديک امام حسين(ع) را بوسيله خواندن زيارت عاشورا زيارت کند، از راه دور اين کار را انجام دهد.
چهارم اينکه حاجات مادی و معنوی بوسيله اين زيارت توسط خداوند برآورده می گردد.
برای رسيدن به مقام قرب الهی نيز وسائل گوناگون وجود دارد ولی وسيله مطمئن، راحت، سريع و ... برای رسيدن به خداوند عشق به امام حسين(ع) می باشد.
با عشق و ارادت به سالار شهيدان کربلا می توان سريعتر و مطمئن به هدف رسيد.
برای رسيدن به محبت و عشق و علاقه امام حسين(ع) نيز راههای گوناگون وجود دارد ولی راهی که سريعتر انسان می تواند بوسيله آن به بارگاه امام حسين(ع) راه يابد، و جزو شيفتگان و عشاق سيدالشهداء گردد، از طريق خواندن زيارت عاشورا و خصوصاٌ مداومت به خواندن اين زيارت شريف می باشد.
دلايل مختلفی برای اثبات اين ادعا وجود دارد که عبارتند از :
1. زيارت عاشورا از احاديث قدسی می باشد. روايت صفوان در مورد زيارت عاشورا بيان کننده اين امر است که جبرئيل امين اين زيارت را از طريق خداوند متعال برای پيامبر(ص) قرائت نمود و اين زيارت از طريق معصومين به امام باقر(ع) رسيد و از طريق اين امام معصوم به دست شيعيان و دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت(ع) رسيده است.
2. ائمه ما شيعيان خصوصاٌ امام زمان(ع) تأکيد به خواندن و مداومت به خواندن اين زيارت شريف داشته اند، چنانچه در ملاقاتی که سيد رشتی با امام زمان(ع) داشته اند، امام زمان به سيد رشتی می فرمايند: که چرا عاشورا نمی خوانيد و بعد سه بار می فرمايند عاشورا، عاشورا، عاشورا.(مفاتيح الجنان- شيخ عباس قمی)
3. علماء وبزرگان ما نيز برخواندن عاشورا و مداومت به آن تأکيدفراوان داشته اند و خود نيز اين کار را انجام می داده اند و يکی از علل موفقيت اکثر بزرگان و علماء خواندن زيارت عاشورا بوده است.
چه بسيار زيبا است که انسان در هر زوز صبح 5 دقيقه از وقت خود را برای سالار شهيدان و زيارت عاشورا قرار دهد. چه صبح و روز زيبائی خواهد بود روزی که با نام و ياد عزيز زهرا(س) شروع شود.
مطوئن باشيد که امام حسين(ع) جواب سلام شما را می دهد. فقط بايد دلت را پاک کنی تا جواب سلام امام را بشنوی و يقين داشته باشيد که جواب سلام را امام حسين(ع) می دهد، چون جواب سلام واجب است و امام معصوم محال است ترک واجب نمايد. فقط بايد گوش ما شنوا و لايق شنيدن جواب سلام ايشان باشد.
>>> ائمه و زيارت عاشورا :
" امام محمد باقر(ع) به علقمه فرمود: پس از آنکه به آن حضرت با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زيارت عاشورا رابخوان. هنگامی که اين زيارت را خواندی در حقيقت او را به چيزی خواندی که هر کس از ملائکه که بخواهند او را زيارت کنند، به آن می خوانند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه می نويسد و از تو هزار هزار سيئه محو می نمايد و تو را هزار هزار مرتبه بالا می برد و همانند کسانی می باشی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسيدند. حتی در درجات آنها هم شريک می شوی. " (کامل الزيارات- ص 74)
" امام صادق(ع) به صفوان می فرمايد: زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خير را برای خواننده آن تضمين می کنم، اول زيارتش قبول شود. دوم سعی و کوشش او شکور باشد. سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا اميد از درگاه او برنگردد زيرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد." (بحارالانوار-جلد 98-ص 300)
" در روايت ديگر می خوانيم: اگر مردم می دانستند زيارت امام حسين(ع) چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه می مردند و حسرترسيدن به آن پاداش ها، جسم و روح آنها را پاره پاره می کرد." (بحارالانوار-جلد 101 –ص 18)
>>> در احاديث ديگرز از معصومين تأکيد بر زيارت امام حسين(ع) کرده اند که نمونه ای ازآنها ذکر می گردد:
- زيارت امام حسين(ع) مثل زيارت خدا در عرش اوست.
- زيارت امام حسين(ع) بر هر مؤمنی که اقرار به امامت ايشان داشته باشد، واجب است.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 69)
- کسی که امام حسين(ع) را تنها برای رضا و خوشنودی پروردگار، و نه برای کسب شهرت زيارت کند، خداوند تمامی گناهان او را پاک می کند.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4)
- اگرکسی بدون عذر موجه امام حسين(ع) را زيارت نکند، از اهل آتش خواهد بود.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4)
- کسی که امام حسين(ع) را زيارت نکند شيعه اهل بيت نيست.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4)
زخمهاي بدن امام
مورخان، تعداد زخمهاي بدن امام حسين عليه السلام را گوناگون نوشتهاند.
1ـ از امام صادق عليه السلام نقل شده كه تعداد زخمهاي امام، 33 زخم نيزه و 34 ضربة شمشير[1] و در روايت ديگري از ايشان، 33 زخم نيزه و 44 زخم شمشير و تير [2] و در روايت سوم از امام صادق ع بيش از هفتاد ضربة شمشير[3] بوده است.
2ـ در روايتي، از امام باقر عليه السلام، تعداد جراحات وارده، بيش از320[4] و در خبر ديگري از آن حضرت، 63 ضربة شمشير يا نيزه و يا تير نقل شده است.[5]
3ـ در روايتي از امام سجاد عليه السلام تعداد جراحات، 40 ضربه شمشير و زخم نيزه نقل شده است.[6]
4ـ برخي منابع، بيش از 110 زخم در اثر اصابت تير، نيزه و ضربة شمشير در بدن يا پارگي در لباس حضرت نوشتهاند.[7]
5ـ برخي ديگر، 120 ضربه شمشير، 6 سنگ نوشتهاند.[8]
6ـ ابنسعد (مورخ مشهور اهلسنت)، 33 زخم، نوشته است.[9]
7ـ عليبنمحمد عمري و ابنعنبه (م 828 ق) دو تن ديگر از مورخان و دانشمندان قرون گذشته، 70ت زخم[10] نوشتهاند.
8 ـ سيدبنطاووس (عالم و دانشمند بزرگ شيعه)، براي امام در حال مبارزه، 72 زخم[11] و بعد از شهادت امام، نزديك به 180 زخم[12] نيزه، تير، شمشير و سنگ را گزارش كرده است. گزارشها در اين مورد، آن قدر متفاوت است كه به آساني نميتوان يكي را ترجيح داد . به نظر ميرسد كه تعداد جراحات، بيش از 100 زخم بوده است، و شايد برخي از ارقام ناظر به كثرت جراحات امام بوده است، نه رقم دقيق، چنانكه در برخي گزارشها اين امر چنين تأييد شده است كه آن قدر تير بر بدن امام اصابت كرده بود كه بدنش پوشيده از تير شده بود.[13]
-------------------------------------------------------
[1] . طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص453.
[2] . قاضي نعمان مغربي، شرح الاخبار، ج3، ص164 .
[3] . شيخ طوسي، الامالي، ص677، مجلس37، ح 10. [4] . شيخ صدوق، الامالي، مجلس31، ح1، ص228؛ ابنفتال
[5] . مجلسي، بِحار الانوار، ج 45، ص 92، ح 36.
[6] . قاضي نعمان مغربي، دعائم الاسلام، ج2، ص 154.
[7] . قاضي نعمان، شرح الاخبار، ج3، ص 164؛ طبري، دلائلالامامة، ص72 .
[8] . حميدبناحمد مُحَلّيٰ، الحدائق الْوَردِيَّة، ج1، ص 213.
[9] . ترجمةالحسين و مقتله، فصلنامه تراثنا، شماره10، ص 184.
[10] . محمدبنعلي علوي (عمري)، اَلْمُجْدِي في انساب الطالبيين، ص194-195.
[11] . اَلْمَلْهُوف عَليٰ قَتْلَي الطُّفُوف، ص172.
[12] . سعد السعود، ص136 .
[13] . ابنشهرآشوب، مناقب آلابيطالب، ج4، ص120.
حجت الاسلام منصوری با اشاره به اینکه امام حسین(ع) در تشریح هدف قیام خود فرموده اند:من برای اصلاح امت جدم رسول الله (ص) قیام کرده ام، اظهارداشت: حکام فاسد اموی در اداره جامعه با ترک واجبات و گسترش منکرات دین را به سخره گرفته بودند اما این امام همام با بیعت نکردن با خلفای ستمگر آن زمان نهضت عاشورا را آغاز کرد و این چنین آزادگی و جوانمردی را در سر تاسر دنیا گسترش داد.
وی افزود: با اشاره به اینکه امام حسین(ع) با برپایی نماز اول وقت در سخت ترین شرایط جهاد نشان داد که نباید در حساسترین شرایط لحظه ای از یاد خدا غافل بودو امروز تمام دستگاههای متولی فرهنگ باید با انجام این فریضه را در بین عزادران ترویج دهند.
مدیر اداره تبلیغات اسلامی شهرستان خرم آباد، راهکارهای اقامه نماز در بین مردم را فعال کردن مساجد و حضور روحانیون و مبلغان در تمام سال عنوان کرد و ابرازداشت :به همین منظور تبلیغات اسلامی این ظرفیت و آمادگی را دارد که در طول سال علاوه برمساجد در مدارس نیز با اعزام روحانی اقامه نماز اول وقت را ترویج دهد.
حجت الاسلام منصوری گفت : امیدواریم با بهره گیری از ظرفیتهای معنوی این ایام، حب اهل بیت(ع) را روز به روز در زندگی خود بیشتر کنیم .
ابتدا در مورد سينه زني پرسيده بوديد در اين باره بايد گفت: انسان به هنگام مصيبت ديدن عكس العملهاي متفاوتي را از خود نشان ميدهد كه يكي از آنان زدن بر سر، صورت و سينه است. اين عمل از گذشتههاي بسيار دور در ميان ساير ملل و اقوام بشر رايج بوده است. در واقعه عاشورا نيز زنان و فرزندان بر جاي مانده از سيدالشهدا (و پس از آنان ساير شيعيان) با ديدن بدنهاي غرقه به خون آنان به سر و صورت و سينه خويش ميزدند لذا اين عمل نه تنها امري است متداول بين ساير ابناء بشر بلكه اين گونه خاص به سينه زدن در عصر حاضر تبديل به سمبلي براي عزاداري سيدالشهدا شده است.
هدف امام حسين چه در آن عصر و چه به عنوان درسي براي شيعيانش در طول تاريخ
به صورت خلاصه عبارتند از: 1. زير بار ظلم نرفتن 2. امر به معروق و نهي از منكر و ... براي توضيح بيشتر نكات فوق بايد به مطالب زير اشاره نمود كه از آن به فلسفه عزاداري بر سيد الشهدا تعبير ميكنيم:
بهترين و مطمئنترين سند براي شناخت حقيقت و اهداف نهضت سيدالشهدا ـ ع ـ، كلمات خود آن حضرت و يا امامان ديگر در اين باره است، مجموع خطبهها، سخنان، نامهها و وصيتنامة امام حسين ـ ع ـ كه در بارة اهداف و انگيزههاي قيام عاشورا است و نيز برخي از تعابير زيارت نامههاي متعدّد و مختلف كه از امامان ديگر در بارة حضرت رسيده است و در آنها به انگيزة قيام پرداخته شده است، مورد مطالعه و بررسي قرار داده و سپس با استخراج فهرستوار اهداف قيام، به تفسير و تحليل آنها، ميپردازيم :
1 ـ امام حسين در مكه در جمع گروهي از علما و نخبگان ديگر مناطق اسلامي با ايراد خطبهاي شورانگيز و كوبنده، ضمن يادآوري وظيفة سنگين و تكليف خطير علما و بزرگان شهرها در بارة پاسداري از كيان دين و اعتقادات مسلمانان و پيامدهاي سكوت در برابر جنايات امويان، از خاموشي آنان در برابر سياستهاي دينستيزانة حاكمان اُموي انتقاد كرده...
امام رضا عليه السلام : إن بَكَيتَ عَلَى الحُسَينِ حَتّى تَصيرَ دُموعُكَ عَلى خدَّيكَ غَفَرَاللّه ُ لَكَ كُلَّ ذَنبٍ أذنَبتَهُ ؛
امام رضا عليه السلام :اگر بر حسين بگريى ، چندان كه اشك هايت بر گونه ات جارى شود ، خداوند تمام گناهانت را مى آمرزد .
امام رضا عليه السلام : كانَ أبي إذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لايُرى ضاحِكا . . . فَإذا كانَ يَومُ العاشِرِ كانَ ذلِكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ و حُزنِهِ و بُكائِهِ ؛
امام رضا عليه السلام :چون ماه محرّم مى رسيد ، كسى پدرم را خندان نمى ديد . . . چون روز دهم فرا مى رسيد آن روز ، روز سوگوارى و اندوه و گريه او بود .
عید بزرگ نیمه شعبان بر تمام شیعیان و دوستداران حضرت مبارک باد
بخوان دعای فرج را دعـا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عـافیـت بـطلب
که روزگار بسـی فتنه زیر ســر دارد
بخوان دعای فرج را کـه یـوسـف زهـرا
ز پشت پردهی غیبت به ما نظـر دارد
بخوان دعای فرج را به یاد خیمهی سبز
که آخرین گل سرخ از دلت خبـر دارد
فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع) عنوان کتاب گرانسنگی است که پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، با تحقیق و تلاش جمعی از محققان سخت کوش از جمله آقایان محمود شریفی، سید حسین سجادی تبار و مرحوم علی غلامی و با ترجمه آقای علی مؤیدی در 560 صفحه به وسیله انتشارات نشر معروف به چاپ رسیده است.
این اثر ارزشمند، ترجمه کتاب «موسوعة کلمات الامام الهادی(ع)» است که هر دو متن عربی و فارسی در مجلد آمده است. فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع) در چهار فصل کلی: عقاید، احکام، اخلاق، ادعیه تنظیم و تدوین یافته و هر فصل دارای موضوعات و مباحث فرعی است.
کتاب حاضر بخشی از مستندات و ادله محکمی است که با مطالعه آن، انسان به گوشه ای از عظمت امام هادی (ع) پی خواهد برد.این اثر، ترجمه کتاب «موسوعة کلمات الامام الهادی(ع)» است که به دو زبان فارسی و عربی منتشر شده و متن عربی احادیث در سمت راست و ترجمه فارسی آن در صفحه مقابل قرار گرفته است.
در مقدمه كتاب به موضوعاتی چون موضع امام هادی (ع) در برابر غارات و منحرفان، امام هادی (ع) و فتنه خلق قرآن، سخنان دانشمندان اهل سنّت درباره امام هادی (ع) و همچنین به روش كار كتاب اشاره شده است.
فصل اوّل كتاب در 8 بخش به مسائل اعتقادی پرداخته و به روایاتی از آن حضرت در باب توحید و معرفت خدا، نبوّت، معجزات پیامبر اكرم (ص)، قرآن و تفسیر و اهل بیت پیامبر (ص) پرداخته است. همچنین در این فصل به شخصیت امام هادی (ع)، كرامات و معجزات حضرت و نیز سخنان حضرت درباره افراد اشاره شده است.
فصل دوّم كتاب در باب احكام است و به پانزده باب از ابواب فقهی اشاره نموده است.این فصل به احكام طهارت، نماز، روزه، زكات، خمس، حجّ، تقیّه، نكاح و طلاق، وقف، شفعه و ضمان اچاره، وصیّت، حدود و خوردنی ها و آشامیدنی ها و صلب از كلمات امام اشاره دارد.
فرمایشات حضرت در باب مسائل اخلاقی زینت بخش فصل سوّم كتاب است. اندرزهای امام، توبه نصوح، بدگمانی، نماز شب، مال حرام و مركّب رئوس مطالب این فصل می باشند.
فصل چهارم كتاب نیز در دو بخش جداگانه به دعاها و زیارات منقول از حضرت اشاره دارد. دعاهای امام (ع) در اوقات شبانه روز، قنوت نماز، طلب فرزند، شفای بیماران و علاج دردها و بالاخره فضیلت دعا در حرم سید الشهداء (ع) مطالب بخش اوّل این فصل است و در بخش دوّم به چگونگی زیارات ائمّه معصومین (علیهم السلام) و پاداش زیارت امامان و نیز زیارت جامعه كبیره اشاره شده است.
کتاب فرهنگ جامع سخنان امام هادی علیه السلام به همت گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام تدوین و چاپ سوم آن در سال 1386 با شمارگان 3000 نسخه در 559 صفحه با قیمت 3500 تومان از سوی نشر معروف منتشر شده است
مشخصات کتاب
نویسنده :محمود شریفی ،سیدحسین سجادیتبار ، علی غلامی
مترجم:علی مویدی
ناشر:شركت چاپ و نشر بینالملل
علامه سيد جعفر مرتضي العاملي نويسنده كتاب «الحياه السياسه للامام الجواد عليه السلام» متولد 1364 قمري در روستاي ديرقانون منطقه جبل عامل، محقق برجسته و پركار حوزه تاريخ اسلام است كه علي رغم آثار فراوانش بيشتر با اثر ارزشمند «الصحيح من سيره النبي الاعظم» شناخته مي شود. از ديدگاه او دنياي تحقيقات به عنوان يک دنیاي علمي محض يا در پاسخ به احساسات بلند پروازانه و حتي به مثابه يك حرفه نيست. بلكه كارهايي علمي که بتواند آدمي را در پيشبرد زندگي به سوي هدف والاتر كمك كند ارزش بيشتري خواهد داشت. بنابراين براي او كار علمي و تحقيقي به عنوان يک وظيفه شرعي وانساني محسوب مي شود.[1] او در ميان روحانيون لبنان در جناح مقابل مرحوم سيد محمد حسين فضل الله قرار دارد.
اين اثر آنچنان كه خود مولف اذعان مي كند يك بررسي كوتاه است و انجام صحيح چنين كاري مستلزم يك بررسي گسترده پيرامون وضع سياسي، اجتماعي و فكري آن دوره است (ص6). از اين منظر بررسي تمام جوانب زندگاني سياسي امام جواد (ع) نمي تواند تنها با نظر به چند حادثه برجسته و مهم به انجام برسد. چرا كه صرف نظر از اينكه بسياري از اين حوادث تحت تاثير عوامل مقطعي خاص بوده اند ضمنا بسيار محدود هستند و قابليت تحليل را محدود مي كنند. از ديدگاه او اين كار به معناي اهمال و تجاهل نسبت به بخش بزرگي از موضوع است و براي انجام بررسي همه جانبه لازم است كه تمام اين موضوعات به نحو فراگير و با درنظر گرفتن ميزان نقش امام (ع)در آن مقطع ويژه مورد كنكاش قرار بگيرد. او به درستي معتقد است كه در مواضع ائمه (ع) بعد عقيدتي توأم با بعد سياسي و در تعامل تاثير و تاثر است(صص7-8)
نويسنده كتاب تلاش مي كند كه در تيتر بندي هاي مباحث به گونه اي عمل كند كه عنوان بحث ناظر به كل موضوع باشد و در نتيجه به نظر به عنوان تمام بحث زير عنوان درك شود. از اين رو قبل از ورود به فصول كتاب تحت عنوان «زمينه» مباحثي را به عنوان مقدمه بيان مي دارد. از ديدگاه او علي رغم تلاش جدي ائمه براي اخفاي فعاليت هايشان، ناتواني شيعيان در حفظ اسرار نه تنها فرصت را از كف شيعيان و ائمه (ع) ربود بلكه خلفاي عباسي را متوجه ميزان برد و تاثير فكر ائمه (ع) در ميان مردم كرد و از همين رو بود كه مجالس مناظره از طرف خلفاي عباسي تشكيل شد تا ميزان اين تاثير برايشان روشن تر شود(ص11 و12). اما اين تلاش ها بي ثمر بود و آنچه كه در نيشابور براي امام رضا (ع) اتفاق افتاد تنها يكي از شواهدي است كه ميزان اعتبار امامان (ع) را در ميان مردم نشان مي دهد(ص14). اين روند بعد از امام كاظم (ع) رشد بيشتري پيدا كرد(ص15).
ديدگاه نويسنده در باره علت عدم قيام امامان شيعه براي به دست گرفتن حكومت قابل توجه است. او معتقد است كه اگر چه ائمه توانستند مردان بزرگي را پرورش دهند و اثر اين تعليم و تربيت به نقاط ديگر اسلامي نيز منعكس شد اما اين تاثير تا آن دوره از بعد عاطفي و فكري خشك فراتر نرفت و هر گز به بنياد مستحكم اعتقادي و بيداري وجدان عمومي نيجاميد. از اين رو هر حركتي از ناحيه امامان به انقلابي زودرس مبدل مي شد كه اگر چه در ظاهر پيروز شود شكست خورده محسوب مي شود و فرزندان خود را به كام مي كشد(ص17و18). به علاوه اينكه تجربه قيام هاي پي در پي زيديه نشان مي دهد كه در صورت قيام حتي كسب اين پيروزي ظاهري هم براي امامان نشدني بود(صص17، 18، 19).
انتخاب عنوان «زلزله» براي فصل اول كتاب ناظر به بحراني است كه بعد از شهادت امام رضا (ع) در جامعه شيعي به وجود آمد. دسته بندي هاي او در اين بحث جالب توجه است؛ بحران در ميان خواص جامعه اماميه، (ص27-34) بازگشت عده اي به واقفه و رجوع عده اي ديگر به احمد بن موسي، (صص35-37) اختلاف در منبع علم امام جواد (ع) (ص37) و در نهايت اختلاف در صحت يا نادرستي اقامه نماز پشت سر امام كودك (ص38) چهار مسئله اساسي تري بود كه در بعضي موارد با شواهد بيشتري به عنوان زلزله در اعماق اماميه مطرح شده است. البته به دليل رويكرد رائج، بُعدي ندارد كه نويسنده در اينجا دچار اشتباه بشود. چون شواهد زيادي اصلا زنده بودن يونس بن عبدالرحمن در اين دوره را زير سوال مي برد. ضمن اين كه شواهد فراوان ديگري براي اين دودستگي حتي تا مدتي طولاني تر وجود دارد كه در اين نوشته به آن اشاره اي نشده است.[2]
فصل بعدي كتاب با عنوان «امامت در معرض توطئه» به تحليل برخوردهاي خلفاي عباسي معاصر حضرت (ع) با ايشان مي پردازد. نويسنده معتقد است زماني كه امامت في نفسه مخالف نظام حاكم به شمار مي رود و حكومت را صريحا محكوم مي كند طبيعي است كه دستگاه حاكم با ديده رضايت به اين خط عقيدتي خطرناك ننگرد(ص60 و61). تمام تلاش هاي مامون در دوره امام رضا (ع) براي شكست علمي امام رضا (ع) بود و چون كامياب نشد به امام زهر خورانيد(ص63و64). با اين حال مولف درباره تطبيق اين بحث با امام جواد ع سخني به ميان نياورد. در واقع اين فصل به يكباره به امام رضا ع مربوط است و ارتباط وثيق تحليلي با امام جواد پيدا نمي كند.
سياست مامون و معتصم در قبال امام سياستي همراه با نيرنگ و حيله بود. از ديدگاه نويسنده در داستان معروفِ باز ابلق، مامون خود را به ناداني زده و در واقع امام را مي شناخته است. دليل اين تحليل اين است كه او قول تاريخ بيهق در مورد سفر امام جواد (ع) به طوس در سال 202 را تلقي به قبول كرده است.(ص76) ضمن اينكه او در اين گزارش تاريخي به دليل اينكه امام را در كنار كودكان در حال بازي به تصوير مي كشد ترديد و توجيهاتي بيان مي كند. (ص77-78)معتصم نيز هم چون مامون از نفوذ شخصيت امام (ع) مي ترسيد. او بلافاصله بعد از رسيدن به حكومت امام را به بغداد احضار كرد (صص116-117) و در نهايت در همان سال با شيوه اي بزدلانه حضرت را به شهادت رساند.
اين كتاب با استفاده از 171 منبع و در 142 صفحه با قطع رقعي شوميز توسط انتشارات جامعه مدرسين چاپ شده است. مترجم اين اثر سيد محمد حسيني است. در انتهاي كتاب اثري از نمايه هاي شايع مثل نمايه اعلام يا اماكن ديده نمي شود. اما اين كتاب سرشار از تحليل است و اين امر به عنوان امتياز مهم آن محسوب مي شود.
[1]ـ رویکرد الصحیح به سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ص 366، به نقل از آيينه پژوهش، ش5، بهمن و اسفند 1369. مصاحبه با سيد جعفر مرتضي عاملي.
[2] نك: مقاله اينجانب با عنوان جريان شناسي اصحاب امام جواد عليه السلام.
يكي از معجزات حضرت علي عليه السلام جريان صحبت كردن امام با جمجمه برخي از بزرگان و پادشاهان گذشته مانند انوشيروان ، خسرو پرويز و ابرهه بوده است هرچند كه در تاريخ و روايات مورد اول بيشتر نقل شده و مشهورتر است. جريان اين گفتگوها اينگونه است:
1-از عمار نقل شده كه: روزي امير المومنين عليه السلام در مسير خود به جبهه ي صفين وارد شهر مدائن شده و در ايوان كسرى فرود آمد در حالى كه دلف بن بحير با آن حضرت بود. بعد از خواندن نماز، با جماعتى از اهل ساباط حركت كرد و به دلف بن بحير فرمود: تو هم با ما حركت كن . همه با هم حركت كردند و از تمام منزل ها و كاخ هاى كسرى بازديد كردند و به دلف فرمود: كسرى در اين مكان فلان چيز را داشت و در آن مكان فلان چيز را گذاشته بود.
دلف تمام اخبار غيبى آن حضرت را تصديق كرد و گفت : يا امير المومنين ! چنان خبر مى دهى گويا خود شما آن چيزها را در آن جاها گذاشته ايد.
در بين حركت خود، به جمجمه پوسيده اى رسيدند. به يكى از اصحاب فرمود: اين جمجمه را بردار و داخل ايوان بياور. خود حضرت هم داخل ايوان شدند و نشستند. بعد فرمود: طشت آبى بياوريد و جمجمه را داخل آن بگذاريد.
سپس رو به آن جمجمه كرد و فرمود: ترا قسم مى دهم خبر دهى من كيستم و تو چه كسى هستى ؟ در اين حال جمجمه با زبان فصيح با زبان فصيح گفت : اما تو امير المومنين و سيد وصيين و امام متقين هستى و من هم بنده تو كسرى انوشيروان (پادشاه بزرگ دنيا) مى باشم .
حضرت احوال او را پرسيد. در جواب گفت : يا على ! من پادشاهى عادل و مهربان براى رعيت بودم ؟! ظالم نبودم و از ظلم ديگران هم ناراحت مى شدم ؟! اگر چه حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم در زمان پادشاهى من متولد شده و كوشش زيادى كردم كه به او ايمان آورم . ولى رياست و حكومت و عشق به دنيا مرا مشغول كرد و آخر الامر به دين مجوس از دنيا رفتم . چقدر سخت است كه نعمت بزرگ رسالت و رهبرى را از دست دادم و به او ايمان نياوردم و خود را از سعادت و بهشت محروم كردم .
اما خداوند با اين كيفر، مرا از عذاب و آتش نجات داد؛ زيرا در ميان رعيت با عدل و انصاف رفتار مى كردم ؟! اگر چه در دوزخ هستم ولى آتش بر من حرام است و مرا نمى سوزاند. دائما حسرت مى خورم كه چرا ايمان نياوردم ؛ زيرا اگر ايمان آورده بودم الان در رديف دوستان و طرف داران شما به حساب مى آمدم .(لئالى ، ج ۴، ص ۳۲۷؛بحارالانوار، ج 41 ،ص213-214؛ منهاج البراعه، ج 4، ص 272)
2-شيخ احمد بن فهد حلّي از معلّي بن خنيس روايت كرده است كه امام جعفر صادق (ع) فرمود كه روز نوروز بود كه خداوند اميرالمؤمنين را بر اهل نهروان پيروز گرداند و ذوالثديه كشته شد.
حضرت امير (ع) روانه كوفه شدند كه در بين راه استخوان جمجمه انساني را ديدند كه در بين راه افتاده بود حضرت به غلامان خود فرمودند اين استخوان سر انسان را بياوريد چون به خدمت آن حضرت آوردند حضرت سر تازيانه خود را به آن كلّه گذاردند و فرمودند:
«من انت فقير ام غني ثقي ام سعيد ملك ام رعية قوي ام ضعيف عزيز ام ذليل سيد ام عبد» تو كيستي فقيري يا غني، شقي هستي يا سعيد، پادشاه هستي يا رعيت، قوي هستي يا ضعيف، عزيزي يا ذليل آقا بودي يا عبد؟ آن جمجمه سر انسان به زبان فصيح گفت:
«السلام عليك يا اميرالمومنين» من پادشاه ظالمي بودم. من پرويز پسر هرمز پادشاه پادشاهانم «فملكت مشارقها و مغاربها سهلها و جبلها و برها و بحرها.» همه چيز را مالك شدم از مشرف و مغرب، دشت و كوه، زمين و دريا و صحرا من آن كسي هستم كه هزار شهر را در دنيا گرفتم «و قتلت الف ملك من ملوكها يا اميرالمؤمنين.»
و هزار پادشاه را كشتم و پنجاه شهر بنا كردم هزاران دختر و چهار هزار غلام خريدم و هزار غلام ترك و هزار ارمني و هزار رومي و هزار نفر زنجي و هفتاد دختر پادشاهان را تزويج كردم و پادشاهي در روي زمين نماند مگر آن كه بر او غالب شدم و بر اهل بيت او ظلم كردم.
وقتي كه ملك الموت آمد و گفت «يا ظالم يا طاعن خالفت الحق» اي ظالم و طاعن مخالفت حق نمودي، اعضاي من لرزيد و گوشت ميان دو كتف من مرتعش شد و در ميان لشگرم مرا قبض روح كرد اهل زمين از ظلم من راحت شدند و زندانيان آزاد شدند ولي من براي هميشه در آتش معذّبم و خداوند بر من هفتاد هزار زبانيّه جهنم را مسلط كرده است كه در دست هر يك، عمودي از آتش كه اگر بر كوههاي دنيا بزنند مي سوزند و هر وقت يكي از آنها را بر من مي زنند مشتعل مي شوم و مي سوزم و خداوند به قدرت خود دوباره مرا زنده مي كند و عذاب مي كند و همينطور خداوند بر من موكّل كرده است به هر موئي كه در بدن من وجود دارد، مار و عقربي را خلق كرده است كه مرا مي گزند و به من مي گويند «هذا جذاء ظلمك علي عباده» اين جزاي ظلم تو بر بندگان خدا است.
پس جمجمه ساكت شد و همه لشگر امير (ع) گريستند و بر فرق و سرهاي خود مي زدند و مي گفتند يا اميرالمؤمنين ما حقّ تو را نشناخته ايم و بعد از آنكه حضرت رسول (ص) ما را به حق تو خبر داد ولي ما نقصان و كوتاهي نموديم و از حق تو چيزي كم نشد پس ما را حلال كن كه تفريط كرديم و غير تو را به جاي تو قرار داديم پس ما نادم و پشيمان هستيم.
حضرت امير (ع) فرمودند كه آن جمجمه را زير خاك كنيد.(سيف الواعظين و الذاكرين، ص 340-341)
3- در كتاب معرفه الفضائل و نيز علل الشرايع شيخ صدوق و بحار الانوار به نقل از امام صادق عليه السلام روايت شده كه: ...زمانى كه امير المؤمنين عليه السّلام نماز ظهر را خواندند استخوان جمجمهاى توجّه آن حضرت را جلب كرد، حضرت با آن به سخن پرداختند و فرمودند : اي جمجمه تو از كجايي؟
عرضه داشت: من فلانى پسر فلانى سلطان بلاد آل فلان هستم. امير المؤمنين عليه السّلام به آن جمجمه فرمودند : قصّه خود را براى من نقل كن و بگو چگونه بودى و در چه عصر و زمانى مىزيستى؟
جمجمه جلو آمد و از قصّه خود و آنچه از خير و شر در عصرش اتّفاق افتاده بود براى آن جناب خبر داد...( بحار الانوارج 41،ص166؛ علل الشرايع، ص 124)
برخي آن جمجمه را جمجمه پادشاه حبشه-ابرهه- دانسته اند.
نمادهای شیطان پرستی
نمادهای شیطان پرستی
شیطان پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد ( archetype ) می داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول میداند و این نوع شیطان پرستی اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می شود.
شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت ، طبیعت شهوانی ، مرگ ، بهترین نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.
این اعتقاد شیطان پرستی دارای شاخه های متعددی است اما می توان گفت جز یکی دو نوع آن همگی دارای اصول زیر می باشند:
Atheism - : خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد.
Not dualistic - : روح و جسم غیرقابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.
Autodeists - : خود پرستی ، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.
Materialistic - : اعتقاد به اصالت ماده
- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی است.
- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ...
جهت خواندن بیشتر و مشاهده عکس ها به ادامه مطلب بروید...