بزرگترین وبلاگ معصومین

احادیث در ارتباط با مرگ
| ادامه مطلب...


 

احادیث این بخش با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار "جامع الاحادیث نور" بازبینی و به روز شده اند.

 

حدیث (1) امام صادق عليه السلام :

صِلَةَ الرَّحِمِ تُزَكِّي الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِي الْأَمْوَالَ وَ تُيَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ.

صله رحم، اعمال را پاكيزه، اموال را بسيار، حساب (قيامت) را آسان مى‏ كند و بلا را برطرف و و روزی را زیاد می کند.

 

كافى (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 157، ح 33

حدیث (2) امام صادق عليه السلام :

صِلَةُ الرحامِ تُحَسِّنُ الخُلُقَ وَ تُسمِحُ الكَفَّ و َتُطيبُ النَّفسَ و َتَزيدُ فِى الرِّزقِ وَ تُنسِئُ فِى الجَلِ؛

صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاكيزه جان مى‏ نمايد و روزى را زياد مى‏ كند و مرگ را به تأخير مى‏ اندازد.

 

كافى (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 151، ح 6

حدیث (3) پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله:

لِيَتَزَوَّدِ العَبدُ مِن دُنياهُ لآِخِرَتِهِ ، وَ مِن حَياتِهِ لِمَوتِهِ وَ مِن شَبابِهِ لِهَرَمِهِ ، فَاِنَّ الدُّنيا خُلِقَت لَكُم وَ اَنتُم خُلِقتُم لِلخِرَةِ ؛
 

انسان بايد براى آخرتش از دنيا، براى مرگش از زندگى و براى پيرى‏اش از جوانى، توشه برگيرد، چرا كه دنيا براى شما آفريده شده و شما براى آخرت آفريده شده‏ايد .

تنبيه الخواطر و نزهه النواظر (معروف به مجموعه ورام) ج 1، ص 131

حدیث (4) امام باقر علیه السلام:

اَلبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنفيانِ الفَقرَ وَ يَزيدانِ فِى العُمرِ وَ يَدفَعانِ عَن صاحِبِهِما سَبعينَ ميتَةَ سوءٍ ؛
 

كار خير و صدقه، فقر را مى ‏بَرند، بر عمر مى ‏افزايند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى ‏كنند.

جهت مشاهده بیشتر به ادامه مطلب بروید...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 1 / 1393
زمان :
برخی ازفتاوای عجیب وهابیت
| ادامه مطلب...

 

بچه دار شدن از راه دور!

ممكن است بر اثر كرامت يكى از اولياء با آنكه مسافت بين زن و شوهر زياد است آن دو به ديدار يكديگر رسيده باشند و از اين راه فرزندى به وجود آمده باشد.
به گزارش شيعه آنلاين به نقل از جهان، برخي علماي وهابيت به ارائه فتواهاي عجيب شهره هستند اما اخيرا فتوايي منتشر شده که در نوع خود قابل تامل است؛ اگر مردى دخترش را كه در شرق جهان با وى زندگى مى كند به همسرى پسرى در آورد كه او در غرب جهان با پدرش زندگى مى كند و هيچگاه آن دو يكديگر را نبينند و از محل زندگى بيرون نروند، سپس شش ماه از ازدواج آنان بگذرد و آن دختر صاحب فرزند شود پدر او همان كسى خواهد بود كه در غرب دنيا زندگى مى كند، اگر چه هيچگاه همسرش را ملاقات نكرده و حتى نديده باشد.
همچنين اگر كسى را از لحظه عقد ازدواج به مدّت پنج سال زير نظر نگهبانان زندانى كنند، سپس آزاد شود و به منزلش برود و تعدادى فرزند در كنار همسرش ببيند همه آنان فرزندان وى خواهند بود اگر چه فرصت يك لحظه ديدار و ملاقات با همسرش را پس از عقد نداشته است.
اين امر امكانش دور از واقعيّت نيست، زيرا ممكن است بر اثر كرامت يكى از اولياء با آنكه مسافت بين زن و شوهر زياد است آن دو به ديدار يكديگر رسيده باشند و از اين راه فرزندى به وجود آمده باشد

منبع: شيعه آنلاين

ترویج زنا با مجوزهای شرعی یا غیر شرعی؟؟!!

اگر مردى آلتش را در پارچه اى بپیچد، سپس با زنى نزدیکى کند ومنى اش را داخل رحم نریزد، نه غسل بر او واجب مى شود و نه حدّ زنا، و ضررى به عباداتش هم نمى زند.
این سخن از شخصى است بنام عبد القاهر تمیمى که سُبکى نویسنده کتاب طبقات الشافعیّة او را پیشوایى بزرگ وجلیل القدر و دانشمندى که آوازه علمى اش گیتى را فرا گرفته و علوم ودانشش به خراسان حمل مى‏‏شد معرّفى کرده است.
ابن نُجیم حنفى با یک درجه تخفیف همین فتوا را بگونه اى دیگر صادر کرده ومى گوید: اگر مردى آلتش را در پارچه اى بپیچد و با زنى نزدیکى کند پس اگر احساس لذّت کند و حرارت و گرماى درون را لمس کرد حجّ او باطل مى شود، وگر نه ضررى نخواهد داشت.
أبو حنیفه نیز گفته است: اگر مردى در برابر قرار داد ده درهم با مادرش ازدواج و نزدیکى نماید زناکار نخواهد بود و حدّ زناکار هم بر وى جارى نمى شود، و اگر مردى آلتش را در پارچه اى به پیچد و با زنى همبستر شود زناکار نیست و حدّ بر او جارى نمى شود.
توضیحى بر این اباطیل
1 ـ ازدواج با محارم از قبیل مادر و خواهر و غیر آن دو از محرّمات قطعى فقه اسلام است.
2 ـ زناشوئى و نزدیکى به هر شکلى و با هر زنى بدون شرایط شرعى آن از قبیل عقد از دواج و غیر آن زنا محسوب مى شود.
3 ـ استفاده از پارچه براى پوشیدن آلت، مجوّزى براى نزدیکى نمى شود.
4 ـ نریختن آب منى در رحم زن نیز نمى تواند ملاک حلیّت زناشوئى باشد.
5 -این سخنان و فتواها حریم قانون خدا را مى شکند و فحشا و گناه را در بین جامعه اسلامى گسترش مى دهد.
6 ـ آیا اسلام نابى که از آن دم مى زنید همین است؟


مجموعه ای دیگر از فتاوای مضحک وهابیت

مشایخ وهابی که به صدور فتواهای قتل و کشتار مسلمانان و پیروان اهل بیت (ع) مشهور هستند، فتواهای مضحکی نیز صادر می فرمایند!
1-هر کسی که در بازی فوتبال گل بزند و سپس بدود تا بقیه او را دنبال کنند و بغل نمایند، (همانطور که در آمریکا و فرانسه بازیکنان انجام می دهند) باید به صورتش تف انداخت و تنبیه کرد!!! زیرا ورزش بدنی شما چه ارتباطی به شادی و بغل کردن و بوسیدن دارد

2-پوشیدن کمربند ایمنی حرام است! زیرا مانع قضا و قدر می شود!!

جهت خواندن ادامه فتوا های عجیب علمای وهابیت به ادامه مطلب بروید...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 1 / 1393
زمان :
ذکر های قدسی


ذکرهای قدسی زیر در وضعیتها و اتفاقات پیش آمده خوش و ناگوار جهت ایجا ارتباط صمیمی  باخداوند  توصیه شده است پیامبر اسلام(ص) از خداوند تبارک وتعالی در یک حدیث قدسی چنین نقل کرده اند که خداوند فرمود :
آماده ام کرده ام برای :
1- هر هول و هراسی : لا اله الا الله

2-هر هم و غمی: ماشاء الله
3-هرنعمتی: الحمدلله
4-هرحاجتی: الشکر الله
5-هرگناهی: استغفرالله
6-هر مصیبتی: انا لله و انا الیه راجعون
7-هر تنگنایی: حسبی الله
8-هرقضا وقدری: توکلت علی الله
9-هر دشمنی: اعتصمت بالله
10-هر طاعت ومصیبتی : لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
11-هر چیز شگفت آوری: سبحان الله

"ودر هر زمان صلوات بر محمد و آل محمد فراموش نشود"

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: برچسب‌ها: ذکر های قدسی,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : یک شنبه 27 / 2 / 1392
زمان :
چه کارهایی موجب فقر و تنگدستی انسان می‌شود؟


برخی از کارهای به ظاهر ساده می‌تواند موجب فقر و تنگدستی انسان شود.

 

در روایتی طولانی که از امیر مومنان علی علیه السلام کارهای زیادی عنوان شده که حاصل آن می تواند تنگدستی و فقر باشد. برخی از این موارد در زیر می آید:

سوگند دروغ تهیدستى آورد،

زنا تهیدستى آورد،

حرص ‏ورزیدن تهیدستى آورد،

به خواب رفتن بین نماز مغرب و عشاء تهیدستى آورد،

به خواب رفتن قبل از طلوع آفتاب باعث فقر شود،

عادت به دروغگویى تهیدستى آورد،

زیاد گوش دادن به غناء تهیدستى آورد،

رد کردن فقیرى که در شب ذکر خدا مى‏گوید موجب تنگدستى شود،

 عقل معیشتى نداشتن تهیدستى آورد،

 از فامیل بریدن تهیدستى آورد.

(مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار ؛ النص ؛ ص128

 

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: سرگرمی و عمومی، ،
:: برچسب‌ها: چه کارهایی موجب فقر و تنگدستی انسان می‌شود؟, زنا, حرص ورزیدن, سوگند دروغ, خواب رفتن بین نماز مغرب و عشل, زیاد گوش دادن به غناچه کارهایی موجب فقر و تنگدستی انسان می‌شود؟,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : یک شنبه 27 / 2 / 1392
زمان :
امام هادی (ع) و جریان های انحرافی


 

به مناسبت فرا رسیدن ایام شهادت امام هادی(ع)؛
امام هادی (ع) و جریان های انحرافی

 

یکی از وقایع برجسته در زمان امام هادی پدیدار شدن یا قدرت گرفتن گروه های انحرافی بود؛ که ایشان با قدرت در مقابل این گروه ها و مبانی تفکری ایستادند و با هدایت حکیمانه شان ذات پلید این گروه ها را برای مردم آشکار کردند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران:چند شب پیش در محضر بزرگی نشسته بودم ایشان در مورد امام هادی سخنان جالبی گفت. گفت که یکی از وقایع برجسته در زمان امام هادی پدیدار شدن یا قدرت گرفتن گروه های انحرافی بود؛که ایشان با قدرت در مقابل این گروه ها و مبانی تفکری ایستادند و با هدایت حکیمانه شان ذات پلید این گروه ها را برای مردم آشکار کردند.

با شنیدن حرف های آن بزرگ یاد زمان خودمان افتادم که گروه های انحرافی قصد منحرف کردن مسیر انقلاب را دارند.تصمیم گرفتم با نزدیک شدن به شهادت امام هادی ،کمی تحقیق کنم و چکیده ای از مشخصات گروه های انحرافی زمان حضرت هادی و چگونگی رفتار امام را با آنان ذکر کنم.


مکتب های منحرفی که در آن زمان به وجود آمده بودند یا اینکه قدرت پیدا کرده بودند، عبارتند از: غلات، صوفیه، واقفیه،مجسمیّه، باورمندان به رؤیت و … که به تفصیل به توضیح این مکتب ها و رفتار امام با آنها می پردازیم.

غلات

غلات، انسان‏هایى تندرو، افراطى و بی منطق بودند که درباره ی امامت، مبالغه بیش از اندازه نموده، امام را تا سر حد الوهیت و پرستش بالا میبردند و با بهره‏ گیرى از عقاید انحرافى خویش، بسیارى از واجبات الهى را حرام و بسیارى از گناهان کبیره را بر خود حلال شمرده بودند.

گاه خود را از سوى امام که خدا قلمداد شده بود  پیامبر معرفى کرده و بسیارى از موجبات بدنامى شیعه را در عصر گسترش فرهنگ‏ها فراهم مى‏آوردند. آنان سعى داشتند تا وجوهاتى را که مردم ساده و بى‏آلایش به امام مى‏پرداختند، به چنگ آورند و با تشریع بدعت‏هاى مختلف در دین، به امیال نفسانى خود رنگ شرعى و دینى بدهند اما امام به سختى با آنان مبارزه کرده، آنان را طرد مى‏کرد.

سران این فرقه عبارت بودند از: على بن حسکه­ی قمى؛ فارس بن حاتم؛ حسن بن محمد مشهور به ابن بابا­ی قمى؛ قاسم یقطینى یا قاسم بن یقطین و محمد بن نصیر نمیرى یا فهرى؛ که هر کدام از این افراد، به گونه‏اى در تشریعات این گروه سهیم بودند. به عنوان نمونه على بن حسکه­ی قمى، امام هادى(ع) را پروردگار جهانیان مى‏دانست و خود را از سوى ایشان پیامبر هدایت انسان ها معرفى کرده بود.

او تمامى واجبات و فروع دینى، مانند زکات، حج، روزه و… را به شدت زیر سؤال برد. محمد بن نصیر نمیرى، بر بدعت‏هاى على بن حسکه، جواز ازدواج با محارم (مادر، خواهر، دختر)، حلال بودن لواط و اعتقاد به تناسخ (حلول ارواح مردگان در کالبدى غیر از بدن مادى خود فرد) را افزود.

امام با موضعى صریح و جدى، ضمن برائت و دورى جستن از آنان، حتى دستور قتل یکى از آنان را صادر کرد. ایشان براى نمایاندن چهره ی کریه آنان، در پاسخ شیعیانى که از عقاید منحرف على بن حسکه پرسیده بودند، چنین نگاشت:

ابن حسکه  که نفرین خدا بر او باد   دروغ‏گویى بیش نیست و من او را در شمار دوستان و شیعیان خود نمى‏پندارم. خدا او را لعنت کند. به خدا سوگند، پروردگار جهانیان، محمد(ص) و پیامبران پیشین او را مگر به آیین یکتا پرستى و دستور به بر پا داشتن نماز و پرداخت زکات و انجام حج و دوستى و ولایت بر خلق نفرستاد.

او نیز مردم را جز به سوى پرستش خداوند دعوت نکرده است. ما جانشینان پیامبر(ص) و بندگان خدا هستیم که هرگز به او شرک نخواهیم ورزید. اگر اطاعتش کنیم، رحمت او شامل حال مان شده و اگر از فرمان او سرپیچى کنیم، گرفتار عذاب دردناک او خواهیم شد.

ما نمى‏توانیم براى خدا نشانه‏اى بیاوریم، ولى خدا براى ما و همه ی آفریدگانش، نشانه و دلیل فرو فرستاده است. من از کسى که چنین سخنانى مى‏گوید، بیزارى مى‏جویم و از چنین گفته‏هایى به خدا پناه مى‏برم. شما نیز از آنان برائت و بیزارى جویید و آنان را در فشار قرار دهید.

در ادامه، امام، دستور قتل آنان را صادر مى‏کند. گفتنى است امام به قتل «فارس بن حاتم» که از سران غلات بود نیز فرمان داد که به محض صدور این فرمان یکى از شیعیان امام، او را از صحنه­ی روزگار محو و دل امام را شاد کرد.

صوفیه


از دیگر اندیشه‏ هاى منحرفى که با رخنه در جامعه ی اسلامى، سبب بدنامى شیعه و تشویش افکار عمومى جامعه مسلمانان شده بود، تصوف بود. پیروان این مکتب، با نمایاندن چهره‏اى زاهد، عارف، خدا پرست، بى میل به دنیا و پاک و منزه از پستى‏ها و آلایش‏هاى دنیایى، مردم را گم­راه مى‏کردند. آن ها نیز چون غلات، از همگى این عنوان‏ها در راستاى اهداف سودجویانه­ی خود در زمینه‏هاى گونه گون بهره‏مند مى‏شدند.

 آن­ها در اماکن مقدسى چون مسجد پیامبر(ع) گرد هم مى‏آمدند و به تلقین اذکار و اوراد با حالتى خاص مى‏پرداختند، به گونه‏اى که مردم با دیدن حالت آن ها مى‏پنداشتند با پرهیزکارترین افراد رو به رو هستند و تحت تأثیر رفتارهاى عوام فریبانه آنان قرار مى‏گرفتند. امام هادى(ع) نیز با واکنش‏هایى سریع و به هنگام، این توطئه ی عقیدتى را کشف و خنثى ساخت.

نوشته اند روزى آن حضرت با گروهى از یاران صمیمى خود در مسجد مقدس پیامبر اکرم(ص) نشسته بودند. گروهى از صوفیه وارد مسجد النبى(ص) شده و گوشه‏اى از مسجد را برگزیده، دور هم حلقه مى‏زنند و با حالتى ویژه، مشغول تهلیل مى‏شوند. امام با دیدن اعمال فریب‏کارانه ی آن ها، به یاران خود فرمود:

به این جماعت حیله‏گر و دو رو توجهى نکنید. اینان هم‏نشینان شیاطین و ویران کنندگان پایه‏هاى استوار دینند. براى رسیدن به اهداف تن پرورانه و رفاه طلبانه ی خود، چهره‏اى زاهدانه از خود نشان مى‏دهند و براى به دام انداختن مردم ساده دل، شب زنده دارى مى‏کنند. به راستى که اینان مدتى را به گرسنگى سر مى‏کنند تا براى زین کردن، استرى بیابند.

این ها لا اله الا اللّه نمى‏گویند، مگر این که مردم را گول بزنند و کم نمى‏خورند مگر این که بتوانند کاسه‏هاى بزرگ خود را پر سازند و دل‏هاى ابلهان را به سوى خود جذب کنند. با مردم از دیدگاه و سلیقه ی خود درباره دوستى خدا سخن مى‏گویند و آنان را رفته رفته و نهانى، در چاه گم راهى (که خود کنده‏اند)مى‏اندازند.

همه این وردهای شان، سماع و کف زدن شان و ذکرهایى که مى‏خوانند، آوازخوانى است و جز ابلهان و نابخردان، کسى از آنان پیروى نمى‏کند و به سوى آنان گرایش نمى‏یابد. هر کس به دیدار آن ها برود، چه در زمان زندگانى او و چه پس از مرگ او، گویى به زیارت شیطان و همه ی بت پرستان رفته است و هر کس هم به آنان کمک کند، مانند این است که به پلیدانى چون یزید و معاویه و ابوسفیان یارى رسانده است.

وقتى سخنان امام به این جا رسید، یکى از حاضران با انگیزه‏اى که امام از آن آگاهى داشت پرسشى مطرح کرد که سبب ناراحتى ایشان شد. او پرسید: «آیا این گفته‏ها در حالى است که آنان به حقوق شما اقرار داشته باشند؟»

امام با تندى به او نگریست و فرمود:

دست بردار از این پرسش! بدان که هر کس به حقوق ما اعتراف داشته باشد، هرگز این چنین مشمول نفرین و طعن و لعن ما نمى‏شود(آنان که این اعمال را انجام مى‏دهند و به حقوق ما نیز اعتراف دارند) پست‏ترین طایفه صوفیانند؛ چرا که تمامى صوفیان با ما مخالفند و راه شان نیز از ما جداست. آن ها یهودیان و نصرانیان امت اسلامند. همین‏ها هستند که سعى در خاموش کردن نور الهى دارند، ولى خداوند نورش را بر همگان به طور کامل خواهد تاباند هر چند که کافران ناخشنود باشند.

واقفیه

واقفیه از دیگر فرقه‏هاى دوران امامت امام هادى(ع) بودند که امامت على بن موسى الرضا(ع) را نپذیرفته و پس از شهادت پدر گرامى ایشان، امام موسى بن جعفر (ع)، متوقف در ولایت پذیرى ائمه شده و در امامت و رهبرى جامعه، دچار ایستایى شدند. آنان با انکار امامان، پس از امام کاظم(ع) و موضع‏گیرى در مقابل امامان، حتى مردم را از پیروى ایشان منع کردند.

امام هادى(ع) نیز براى اثبات جایگاه امامت و پیشوایى خود، با آنان دست به رویارویى فرهنگى زد و آنان را نیز به سان غلات و صوفیان، مشمول لعن و نفرین خود کرد تا آنان را به مردم بشناساند. در این باره «ابراهیم بن عقبة» در نامه‏اى به امام هادى(ع) مى‏نویسد: «فدایت شوم! من مى‏دانم که ممطوره (واقفیه) از حق و حقیقت دورى مى‏کنند، آیا اجازه دارم در قنوت نمازهایم آنان را نفرین کنم؟» امام با صراحت تمام پاسخ مثبت داد و این گونه بر اندیشه‏هاى گم راه کننده­ی آنان خط بطلان کشید.

 سرکردگى این گروه را «على بن ابى حمزه بطائنى» بر عهده داشت که از زمان امامت على بن موسى الرضا(ع) از پرداخت مالیات‏هاى اسلامى به امام خوددارى کرده، به نشانه ی مخالفت و رد صلاحیت ایشان، به رفتارهایى از این قبیل دست مى‏زد. آن ها رویّه ی خود را هم چنان تا عصر امام هادى(ع) ادامه دادند.

 روزى امام یکى از آنان، به نام «ابوالحسن بصرى» را دید و چون او را قابل هدایت و بیدارى یافت، به او رو کرد و فقط در یک جمله به او فرمود: «آیا زمان آن نرسیده که به خود آیى؟ سخن روح فزاى ایشان در وى اثرى ژرف بر جاى نهاد و سبب تغییر رویه و بیدارى او گردید».

مجسمیّه

این گروه مى‏پنداشتند خداوند جسم است. آنان برداشت‏هایى بسیار سطحى و ابتدایى از دین داشتند و از درک مجرّدات و چیزهایى که از سیطره ی جسم و ماده خارج است، بسیار ناتوان بودند. از این رو، همواره بسیارى از حقایق هستى را که خارج از دایره­ی ماده بود، انکار مى‏کردند یا آن را تا عالم مادّه پایین مى‏کشیدند.

کم کم آن ها و اندیشه‏ هاى بدوى و یکسویه‏شان در بین شیعیان رسوخ کرد و عقاید آنان را نیز تحت تأثیر سطحى نگرى و کوته‏بینى خود قرار داد. خبر به امام هادى(ع) رسید و شیعیان از امام کسب تکلیف کردند. «ابراهیم بن همدانى» در نامه‏اى، عقاید منحرف آنان را به عرض امام رساند و از ایشان راهنمایى خواست.

 او به امام نوشت که در بین شیعیان و دوست داران اهل‏بیت(ع) افرادى پیدا شده‏اند که تحت تأثیر این عقاید پوچ قرار گرفته‏اند و مى‏پندارند که خداوند جسم است. امام در پاسخ او براى روشن شدن پیام مکتب ناب اهل بیت(ع) در این زمینه نگاشت: «پاک و منزه است آن خدایى که هیچ حد و مرزى ندارد! هرگز این گونه توصیف نمى‏شود، هیچ مثل و مانندى ندارد و او شنواى داناست.»

اورمندان به رؤیت(اشاعره)

اشاعره گروهى بودند که مى‏پنداشتند خداوند را در روز رستاخیز خواهند دید. حتى آن ها بر این عقیده بودند که خداوند با همین چشم مادى قابل دیدن است. شیعیان درباره­ی این گروه به امام نامه نوشته و توضیح خواستند. امام در پاسخ نوشت:

پایبندى به این نظریه به هیچ وجه جایز نیست. مگر نه این است که باید بین چشم شما و شى‏ء انعکاسى صورت گیرد که حامل نور باشد و دیدن صورت پذیرد؟ حال اگر انعکاسى و نورى در میان نباشد و این ارتباط برقرار نشود، چگونه امکان دیدن آن شى‏ء وجود دارد؟

در این نظریه اشتباهى بزرگ وجود دارد زیرا بیننده چیزى را مى‏تواند با چشم خود ببیند که در جسم بودن، با خود او مساوى باشد و در صورت دیده شدن، هر دو به سان هم (جسم)خواهند بود و لازمه ی آن، جسم دانستن خداست؛ چرا که علت‏ها با معلول‏هاى خود رابطه‏اى جدایى ناپذیر دارند. بدین ترتیب، امام تفکر مخدوش و منحرف این گروه را نیز باطل اعلام کرد.

منبع: فرهنگ نیوز
http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 24 / 2 / 1392
زمان :
امام هادی چگونه امام اول را زیارت می کرد


شهادت امام علی النقی (ع) را به تمام شیعیان و دوستداران آن حضرت تسلیت میگوییم...
سلام بر تو ای امیر مؤمنان، به خدا ایمان آوردی در حالیکه مردم مشرک بودند و حق را تصدیق نمودی، در حالیکه آنان حق را تکذیب می‌نمودند و (در راه خدا) جهاد کردی در حالیکه آنان گریزان بودند و با آیینی خالص همراه با شکیبایی و بردباری به عبادت خداوند پرداختی تا آنکه مرگت فرا رسید...
در فراز و نشیب زندگی معمولاً ما انسان‌ها با موضوعات مختلفی مواجه می‌شویم و چه بسا از کنار بسیاری از آن‌ها به سادگی بگذریم. اما حقیقت آنست که گنجینه‌ها تنها در زیر خاک‌ها و در بستر ساختمان‌های فروریخته مدفون نیستند، پس چه بسا در همین نزدیکی ما دفینه‌هایی ارزشمند وجود داشته باشد که تنها کمی جستجو و دقت، رمز گشای دست یابی به آن‌ها باشد.

زیارت، در عقیده شیعه گوهری در دسترس اما خزانه‌ای ناشناخته است. در فرهنگ شیعه، زیارت تنها محدود به ارتباطی محدود بین زائر و امام نیست، بلکه علاوه بر اینکه ناب‌ترین لحظات اظهار عشق و ارادت را رقم می‌زند، این کلمات خود ذخایر ارزشمندی هستند که دقت در آن‌ها پرده از نکات دقیق اعتقادی، زوایای مبهم تاریخی و لطایف سودمند اخلاقی بر می‌دارد.

یکی از این زیارات منقول از جانب اهل بیت (علیهم‌السلام) که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، زیارت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در روز غدیر است که امام هادی (علیه‌السلام) آن را به ما آموخته‌اند.


این زیارت مفصل که آن را شیخ مفید نقل می‌کند، در حقیقت در یک نگاه، زندگانی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را از دوران مکه گرفته تا جنگ‌های مهم مدینه، از واقعه غدیر تا ماجرای غصب فدک، از دوران خلافت آن حضرت تا شهادت ایشان و ... به دقت به تصویر می‌کشد و در جای جای خویش ضمن تطبیق حوادث تاریخی با آیات مرتبط قرآنی، پرده از فضائل اخلاقی مولای متقیان بر می‌گشاید.

امام هادی(علیه السلام) در روز غدیر و در سالی که معتصم عباسی آن حضرت را احضار نمود، امیرالمؤمنین (علیه السلام) را با این عبارات زیارت نمودند:

«... سلام بر تو ای امیر مؤمنان، به خدا ایمان آوردی در حالیکه مردم مشرک بودند و حق را تصدیق نمودی، در حالیکه آنان حق را تکذیب می‌نمودند و (در راه خدا) جهاد کردی در حالیکه آنان گریزان بودند و با آیینی خالص همراه با شکیبایی و بردباری به عبادت خداوند پرداختی تا آنکه مرگت فرا رسید...

شهادت می‌دهم که تو پیوسته مخالف هوای نفس و هم‌نشین تقوا و توانا در فروبردن خشم، و چشم پوش و درگذرنده از خطای مردم بودی (اما) هنگامی که از فرمان الهی سرپیچی می‌شد، تو خشمگین و به گاه اطاعت دستورات الهی راضی بودی و به آنچه خداوند با تو عهد نموده بود، پایبند و فرمان بردار بودی...

سلام بر توای امیر مؤمنان! تو اولین کسی هستی که به خدا ایمان آوردی و برای او نماز گزاردی و جهاد نمودی و تو اولین کسی هستی که در دیار شرک و سرزمینی مملو از گمراهی به مقابله برخواستی؛ در حالیکه شیطان آشکارا مورد اطاعت قرار می‌گرفت و تو آن کسی هستی که گفتی: "فراوانی مردم در پیرامون من هرگز بر عزت من نمی‌افزاید و متفرق شدن آنان هرگز سبب وحشتم نمی‌گردد و اگر تمامی مردم مرا فرو گذارند، هرگز نالان نمی‌شوم."...


چه بسا کارهایی که تقوا تو را از اراده انجام آن بازداشت؛ اما دیگران در آن از هوای نفس خویش پیروی نمودند، لذا افراد نادان پنداشتند تو از انجام آن (امور) ناتوانی. به خدا سوگند کسی که چنین بپندارد، راه را گم نموده و راه نیافته است.

و در آرمیدن در بستر (رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)) شبیه اسماعیل(علیه السلام) بودی؛ هنگامی که پاسخ گفتی آن گونه که او پاسخ گفت و با بردباری و شکیبایی اطاعت خدا را نمودی آن گونه که او بردباری و اطاعت نمود؛ وقتی که ابراهیم(علیه السلام) به او "...گفت:

«پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم، نظر تو چیست؟» گفت:«پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت!»"(1) و همین گونه هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تو را فرمان داد تا در بسترش بیارمی و با جانت از او محافظت نمایی، به سرعت فرمان او را پذیرفتی و جان خویش را به خطر انداختی. پس خداوند فرمانبریت را قدردانی نمود و عمل زیبایت را با گفتار خویش آشکار نمود و (فرمود): "بعضی از مردم، جان خود را به خاطر خشنودی خدا فدا می‌کنند ..."(2)

شهادت می‌دهم که خداوند دعای پیامبرش را درباره تو به استجابت رسانید سپس به او فرمان داد تا مقامی را که به تو اعطا نموده برای امت آشکار کند تا شأن تو را بالا برد ...

(پس) پروردگار جهانیان به او وحی نمود: "ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و گر نه، رسالت او را انجام نداده‌ای! خداوند تو را از (آسیب) مردم، نگاه می‌دارد"(3) پس رنج سفر را بر خود هموار کرد و در نیم روزی سوزان به پا خاست پس با صدایی بلند (و جملاتی رسا) سخن راند و (موضوع را) به گوش مردم رسانید.

سپس از تمامی مردمان پرسید: "آیا (پیام خداوند را) رساندم؟" پس گفتند: "خداوند گواه است که آری." پس گفت: "خدایا تو شاهد باش." سپس فرمود: "آیا من نسبت به مؤمنان از خود آنان سزاوارتر و نزدیک‌تر نیستم؟" پس گروه‌های مردمان گفتند: "آری." پس او دست تو را بلند کرد و گفت: "هرکس من مولای او هستم، پس این علی مولای اوست. خدایا سرپرست کسی باش که علی را سرپرست خویش بداند و دشمن آن کس باش که با علی دشمنی کند و یار آن کس باش که او را یاری کند، و کسی را که علی را واگذارد، واگذار."

پس جز عده‌ای اندک، (از صمیم قلب) بر آنچه خداوند در باره تو بر پیامبرش نازل نمود، ایمان نیاوردند و از این رو آنان جز زیان سودی نبردند. و خداوند پیش از این علیرغم ناخوشایندی آنان، در باره تو این آیه را نازل نمود: "ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمی‌رساند) خداوند جمعیتی را می‌آورد که آن‌ها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند. آن‌ها در راه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) عطا می‌کند و (فضل) خدا گسترده، و خداوند داناست."(4)

خداوندا از رحمت خویش دور بدار کسانی را که حق ولی‌ات را غصب کردند و پیمان او را انکار نمودند و علیرغم یقین(بر حقانیت او) و اقرار بر ولایتش در روز اکمال دین(روز غدیر)، او را انکار کردند.»

آری، این زیارت ارزشمند، یکی از میراث‌های گران‌بهایی است که از امام هادی(علیه السلام) برای ما بر جای مانده است. بیایید غدیر امسال با عبارات دل‌نواز امام دهم، صحنه قلبمان را زیارتگاه امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار دهیم.

منبع: "مفاتیح‌الجنان"

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام علی نقی ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 24 / 2 / 1392
زمان :
احادیث درباره آخرت


حدیث (1) امام على عليه السلام :

لا تَـكُن مِمَّن يَرجُو الآخِرَةَ بِغَيرِ العَمَلِ... يَنهى وَ لا يَنتَهى وَ يَامُرُ بِما لا يَاتى... ؛

 

از كسانى مباش كه بى‏ عمل، به آخرت اميد دارند... از گناه باز مى ‏دارند، اما خود باز نمى ايستند، به كارهايى فرمان مى ‏دهند كه خود انجام نمى‏ دهند.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص497 و 498 ، حكمت 150

حدیث (2) پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله :

فلِيَتَزَوَّدِ العَبدُ مِن دُنياهُ لآِخِرَتِهِ ، وَ مِن حَياتِهِ لِمَوتِهِ وَ مِن شَبابِهِ لِهَرَمِهِ ، فَاِنَّ الدُّنيا خُلِقَت لَكُم وَ اَنتُم خُلِقتُم لِلخِرَةِ ؛

 

انسان بايد براى آخرتش از دنيا، براى مرگش از زندگى و براى پيرى‏ اش از جوانى، توشه برگيرد، چرا كه دنيا براى شما آفريده شده و شما براى آخرت آفريده شده ‏ايد .

تنبيه الخواطر و نزهه النواظر(معروف به مجموعه ورام) ج 1، ص 131

حدیث (3) امام على عليه ‏السلام :

أَفضَلُ النّاسِ عَقلاً أَحسَنُهُم تَقديرا لِمَعاشِهِ و َأَشَدُّهُمُ اهتِماما بِإِصلاحِ مَعادِهِ؛


عاقل‏ترين مردم كسى است كه در امور زندگيش بهتر برنامه ‏ريزى كند و در اصلاح آخرتش بيشتر همّت نمايد.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص52

حدیث (4) امام صادق عليه‏ السلام :

اَلْخَيْرُ كُلُّهُ اَمامَكَ وَ اِنَّ الشَّرَّ كُلَّهُ اَمامَكَ وَ لَنْ تَرى الخَيْرَ وَ الشَّرَّ اِلاّ بَعْدَ الاْآخِرَةِ لاَنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ الْخَيْرَ كُلَّهُ فِى الْجَنَّةِ وَ الشَّرَّ كُلَّهُ فِى النّارِ؛

همه خوبى‏ها و بدى‏ها در مقابل توست و هرگز خوبى و بدى واقعى را جز در آخرت نمى‏بينى، زيرا خداوند همه خوبى‏ها را در بهشت و همه بدى‏ها را در جهنم قرار داده است.

تحف العقول، ص 306

حدیث (5) امام على عليه ‏السلام :

مَنْ كانَ فيهِ ثَلاثٌ سَلِمَتْ لَهُ الدُّنْيا وَ الآْخِرَةُ: يَأْمُرُ بِالْمَعْروفِ وَ يَأْتَمِرُ بِهِ وَ يَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يَنْتَهى عَنْهُ وَ يُحافِظُ عَلى حُدودِ اللّه‏ِ جَلَّ وَ عَلا ؛

هر كس سه خصلت داشته باشد، دنيا و آخرتش سالم مى‏ماند: به خوبى فرمان دهد و خود به آن عمل كند، از زشتى باز دارد و خود از آن باز ايستد و از حدود الهى پاسدارى كند.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص332 ، ح7645

حدیث (6) امام على عليه ‏السلام :

إنَّ الدُّنیا و الاَخِرَةَ ... بِمَنزِلَة المَشرِقِ وَ المَغرِبِ وَ ماشٍ بَینَهُما کُلَّما قَرُبَ مِن واحِدٍ بَعُدَ مِن الاخَرِ وَ هُما بَعدُ ضَرَّتانِ.


دنیا و آخرت به منزله مشرق و مغرب هستند و کسی که میان آن دو راه می پیماید هر اندازه به یکی نزدیک شود از دیگری دور می شود.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص486 ، حکمت103

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: احادیث معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : سه شنبه 22 / 2 / 1392
زمان :
احادیث درباره شفاعت


حدیث (1) رسول خدا صلی الله علیه و آله:

لا یَنالُ شَفاعَتی مَن اَخَّرَ الصَّلوةَ بَعدَ وَقتِها؛

کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید.

محاسن ج1 ، ص80 - وسایل الشیعه ج4 ، ص114

حدیث (2) امام باقر عليه السلام :

لا شَفيعَ لِلمَرأَةِ أَنجَحُ عِندَ رَبِّها مِن رِضا زَوجِها؛


هيچ شفيعى براى زن نزد پروردگارش نجات بخش تر از رضايت شوهرش نيست.

وسایل الشیعه ج20 ، ص222 - خصال ج2 ص 588

حدیث (3) رسول خدا صلی الله علیه و آله:

اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الفَلَجُ وَ الفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ البَرَكَةُ وَ العَفوُ وَ العافيَةُ وَ المُعافاةُ وَ البُشرى وَ النَّصرَةُ وَ الرِّضا وَ القُربُ وَ القَرابَةُ وَ النَّصر وَ الظَّـفَرُ وَ التَّمكينُ وَ السُّروُر وَ المَحَبَّةُ مِنَ اللّه‏ِ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلى مَن اَحَبَّ عَلىَّ بنَ اَبى طالِبٍ عليه‏السلام وَ والاهُ وَ ائتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصياءَ مِن بَعدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَن اُدخِلَهُم فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَن يَستَجيبَ لى فيهِم وَ هُم اَتباعى وَ مَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛
 
آسايش و راحتى، كاميابى و رستگارى و پيروزى، بركت و گذشت و تندرستى و عافيت، بشارت و خرّمى و رضايتمندى، قرب و خويشاوندى، يارى و پيروزى و توانمندى، شادى و محبّت، از سوى خداى متعال، بر كسى باد كه على بن ابى طالب را دوست بدارد، ولايت او را بپذيرد، به او اقتدا كند، به برترى او
اقرار نمايد، و امامانِ پس از او را به ولايت بپذيرد. بر من است كه آنان را در شفاعتم وارد كنم. بر پروردگار من است كه خواسته مرا درباره آنان اجابت كند. آنان پيروان من هستند و هر كه از من پيروى كند، از من است.

بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 27، ص 92 {شبیه این حدیثدر المحاسن ج1 ، ص152}

حدیث (4) امام صادق علیه السلام فرمودند:

لا یَنالُ شَفاعَتَنا مَن استَخَفَّ بِالصَّلاةِ؛


هرکس نماز را سبک بشمارد ، بشفاعت ما دست نخواهد یافت.

 کافی(ط-الاسلامیه) ج3، ص270

حدیث (5) حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند:

 إذا حشرت يوم القيامة أرفع هذا إلى يدي و أشفع في عصاة أمّة أبي‏


آن گاه كه در روز قيامت برانگيخته شوم،دستم را بلند میکنم گناهكاران امّت پدرم را شفاعت خواهم كرد.

عوالم العلوم و المعارف ج11 ، ص451

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: احادیث معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : سه شنبه 22 / 2 / 1392
زمان :
احادیث درباره مرگ


حدیث (1) امام صادق عليه السلام :

صِلَةَ الرَّحِمِ تُزَكِّي الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِي الْأَمْوَالَ وَ تُيَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ.

صله رحم، اعمال را پاكيزه، اموال را بسيار، حساب (قيامت) را آسان مى‏ كند و بلا را برطرف و و روزی را زیاد می کند.

 

كافى (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 157، ح 33

حدیث (2) امام صادق عليه السلام :

صِلَةُ الرحامِ تُحَسِّنُ الخُلُقَ وَ تُسمِحُ الكَفَّ و َتُطيبُ النَّفسَ و َتَزيدُ فِى الرِّزقِ وَ تُنسِئُ فِى الجَلِ؛

صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاكيزه جان مى‏ نمايد و روزى را زياد مى‏ كند و مرگ را به تأخير مى‏ اندازد.

 

كافى (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 151، ح 6

حدیث (3) پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله:

لِيَتَزَوَّدِ العَبدُ مِن دُنياهُ لآِخِرَتِهِ ، وَ مِن حَياتِهِ لِمَوتِهِ وَ مِن شَبابِهِ لِهَرَمِهِ ، فَاِنَّ الدُّنيا خُلِقَت لَكُم وَ اَنتُم خُلِقتُم لِلخِرَةِ ؛
 

انسان بايد براى آخرتش از دنيا، براى مرگش از زندگى و براى پيرى‏اش از جوانى، توشه برگيرد، چرا كه دنيا براى شما آفريده شده و شما براى آخرت آفريده شده‏ايد .

تنبيه الخواطر و نزهه النواظر (معروف به مجموعه ورام) ج 1، ص 131

حدیث (4) امام باقر علیه السلام:

اَلبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنفيانِ الفَقرَ وَ يَزيدانِ فِى العُمرِ وَ يَدفَعانِ عَن صاحِبِهِما سَبعينَ ميتَةَ سوءٍ ؛
 

كار خير و صدقه، فقر را مى ‏بَرند، بر عمر مى ‏افزايند و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور مى ‏كنند.

من لا یحضر الفقیه ج2 ، ص66 - ثواب الاعمال (ترجمه حسن زاده) ص 688

حدیث (5) پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله:

فِى الزِّنا سِتُّ خِصالٍ: ثَلاثٌ مِنها فِى الدُّنيا وَ ثلاثٌ فِى الآخِرَةِ، فَاَمّا الَّتى فِى الدُّنيا فَيَذهَبُ بِالبَهاءِ وَ يُعَجِّلُ الفَناءَ وَ يَقطَعُ الرِّزقَ وَ اَمّا الَّتى فِى الآخِرَةِ فَسوءُ الحِسابِ وَ سَخَطُ الرَّحمنِ وَ الخُلودُ فِى النّارِ ؛
 

زِنا، شش پيامد دارد: سه در دنيا و سه در آخرت. سه پيامد دنيايى ‏اش اين است كه: آبرو را مى ‏بَرد، مرگ را شتاب مى‏ بخشد و روزى را مى ‏بُرد و سه پيامد آخرتى‏ اش: سختى حسابرسى، خشم خداى رحمان و ماندگارى در آتش است.

من لا یحضر الفقیه ج4 ، ص367 - خصال ج 1 ، ص 321، ح 3

حدیث (6) امام على عليه السلام :

اَلمَنِيَّةُ و َلاَ الدَّنِيَّةُ و َالتَّقَلُّلُ و َلاَ التَّوَسُّلُ؛
مرگ آرى امّا پستى و خوارى هرگز، به اندك ساختن آرى امّا دست سوى اين و آن دراز كردن هرگز.

کافی(ط-الاسلامیه) ج8 ، ص21 - نهج البلاغه(صبحی صالح) ص546 ، حكمت 396

حدیث (7) امام صادق عليه السلام :

يَعيشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا يَعيشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ يَموتون بِذُنوبِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا يَموتونَ بِآجالِهِمْ؛

مردم، بيشتر از آن‏كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خود زندگى مى ‏كنند و بيشتر از آن‏كه با اجل خود بميرند، بر اثر گناهان خود مى ‏ميرند.

دعوات(راوندى) ص 291، ح 33

حدیث (8) امام على عليه ‏السلام :

مَنْ عَطَفَ عَلَيْهِ اللَّيْلُ و َالنَّهارُ اَدَّباهُ وَ اَبلَياهُ وَ اِلَى الْمَنايا اَدْنَياهُ؛

شب و روز بر هر كس بگذرد، او را ادب مى‏ كند، فرسوده ‏اش مى ‏نمايد و به مرگ نزديكش مى ‏سازد.

تصنیف غرر الحکم و دررالکلم ص133

حدیث (9) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم:

كَفى بالمَوتِ واعِظا؛

مرگ براى اندرز گرفتن بس است.

تحف العقول، ص 35 - کافی(ط-الاسلامیه)ج2 ، ص275

حدیث (10) امام على عليه السلام:

أبلَغُ العِظاتِ الاعتِبارُ بِمَصارِعِ الأمواتِ؛

رساترين پندها، عبرت گرفتن از آرامگاه هاى مردگان است.

شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج2 ، ص423

حدیث (11) امام صادق عليه السلام :

ذِكرُ المَوتِ يُميتُ الشَّهَواتِ في النَّفسِ ، و يَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَة ِ، و يُقَوّي القلبَ بمَواعِدِ اللّه ، و يُرِقُّ الطَّبعَ ، و يَكسِرُ أعلامَ الهَوى و يُطفِئُ نارَ الحِرصِ ، و يُحَقِّرُ الدُّنيا؛

ياد مرگ، خواهش هاى نفس را مى ميراند و رويشگاه هاى غفلت را ريشه كن مى كند و دل را با وعده هاى خدا نيرو مى بخشد و طبع را نازك مى سازد و پرچم هاى هوس را درهم مى شكند و آتش حرص را خاموش مى سازد و دنيا را در نظر كوچك مى كند.

بحار الأنوار(ط-بیروت) ج6، ص133، ح32 - {شبیه این حدیث در مصباح الشریعه ص171 }

حدیث (12) امام على عليه السلام :

عَجِبتُ لِمَن یَری أنَّه یَنقُصُ کُلَّ یَوم فی نَفسِهِ وَ عُمُرِهِ وَ هو لا یَتاهَّبُ لِلمَوتِ.

در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شوذ، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالحکم ج4 ، ص336 ح6253 - تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص163 ، ح3156

حدیث (13) امام على عليه السلام :

خَلَقَ الآجالَ فأطالَها و قَصَّرَها ، و قدَّمَها و أخَّرَها ، و وصَلَ بالموتِ أسبابَها .


[خداوند ،] اجلها (مدت عمرها) را مشخص ساخته، برخى را كوتاه و برخى را دراز گردانيد وپاره‏اى را پس وبرخى را پيش انداخت و عوامل آنها را به مرگ ، پيوند داد (موجبات به سرآمدن اجل را فراهم آورد).

نهج البلاغه (صبحی صالح)ص134 ، خطبه 91

حدیث (14) امام على عليه السلام :

لا شيءَ أصدقُ مِن الأجلِ .

چيزى راست‏تر از اجل (مرگ) نيست.

شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج6 ، ص382 ، ح10648

حدیث (15) امام على عليه السلام :

نِعْمَ الدَّواءُ الأجلُ .

خوب دارويى است اجل.

شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج6 ، ص160 ، ح9905

حدیث (16) امام على عليه السلام :

نَفَس المَرءِ خُطاهُ إلى أجَلِهِ .

نَفَسهاى آدمى گامهاى او به سوى مرگ است.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص480 ، حکمت 74

حدیث (17) امام على عليه السلام :

كفى بالأجلِ حارِسا .
 
نگهبانى اجل، كافى است.

نهج البلاغه (صبحی صالح) ص529 ، ح306

حدیث (18) امام على عليه السلام :

الأجَلُ حِصْنٌ حَصِينٌ .

اجل ، دژى استوار است.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص161 ، ح 3111 - شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج1 ، ص133 ، ح

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: احادیث معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : سه شنبه 22 / 2 / 1392
زمان :
40 حدیث گهربار
| ادامه مطلب...

قالَ الا مامُ جَعْفَرُ بنُ محمّد الصّادقُ عليه السلام :


1- حَديثي حَديثُ ابى ، وَ حَديثُ ابى حَديثُ جَدى ، وَ حَديثُ جَدّى حَديثُ الْحُسَيْنِ، وَ حَديثُ الْحُسَيْنِ حَديثُ الْحَسَنِ، وَ حَديثُ الْحَسَنِ حَديثُ اميرِالْمُؤْمِنينَ، وَ حَديثُ اميرَالْمُؤْمِنينَ حَديثُ رَسُولِ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ، وَ حَديثُ رَسُولِ اللّهِ قَوْلُ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.(1)
ترجمه :
فرمود: سخن و حديث من همانند سخن پدرم مى باشد، و سخن پدرم همچون سخن جدّم ، و سخن جدّم نيز مانند سخن حسين و نيز سخن او با سخن حسن يكى است و سخن حسن همانند سخن اميرالمؤ منين علىّ و كلام او از كلام رسول خدا مى باشد، كه سخن رسول اللّه به نقل از سخن خداوند متعال خواهد بود.

2- قالَ عليه السلام : مَنْ حَفِظَ مِنْ شيعَتِنا ارْبَعينَ حَديثا بَعَثَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقيامَةِ عالِما فَقيها وَلَمْ يُعَذِّبْهُ.(2)
ترجمه :
فرمود: هركس از شيعيان ما چهل حديث را حفظ كند و به آن ها عمل نمايد ، خداوند او را دانشمندى فقيه در قيامت محشور مى گرداند و عذاب نمى شود.

3- قالَ عليه السلام : قَضا حاجَةِالْمُؤْمِنِ افْضَلُ مِنْ الْفِ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلةٍ بِمَناسِكِها، وَ عِتْقِ الْفِ رَقَبَةٍ لِوَجْهِ اللّهِ، وَ حِمْلانِ الْفِ فَرَسٍ فى سَبيلِ اللّهِ بِسَرْجِها وَ لَحْمِها.(3)
ترجمه :
فرمود: برآوردن حوائج و نيازمندى هاى مؤ من از هزار حجّ مقبول و آزادى هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است .

4- قالَ عليه السلام : اوَّلُ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُالصَّلاةُ، فَإ نْ قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ، وَ إ ذا رُدَّتْ، رُدَّ عَلَيْهِ سائِرُ عَمَلِهِ.(4)
ترجمه :
فرمود: اوّلين محاسبه انسان در پيشگاه خداوند پيرامون نماز است ، پس اگر نمازش ‍ قبول شود بقيه عبادات و اعمالش نيز پذيرفته مى گردد وگرنه مردود خواهد شد.

5- قالَ عليه السلام : إ ذا فَشَتْ ارْبَعَةٌ ظَهَرَتْ ارْبَعَةٌ: إ ذا فَشا الزِّنا كَثُرَتِ الزَّلازِلُ، وَ إ ذا اُمْسِكَتِ الزَّكاةُ هَلَكَتِ الْماشِيَةُ، وَ إ ذا جارَ الْحُكّامُ فِى الْقَضا اُمْسِكَ الْمَطَرُ مِنَ السَّما، وَ إ ذا ظَفَرَتِ الذِّمَةُ نُصِرُ الْمُشْرِكُونَ عَلَى الْمُسْلِمينَ.(5)
ترجمه :
فرمود: هنگامى كه چهار چيز در جامعه شايع و رايج گردد چهار نوع بلا و گرفتارى پديد آيد:
چنانچه زنا رايج گردد زلزله و مرگ ناگهانى فراوان شود.
چنانچه زكات و خمسِ اموال پرداخت نشود حيوانات اهلى نابود شود.
اگر حاكمان جامعه و قُضات ستم و بى عدالتى نمايند باران رحمت خداوند نمى بارد.
و اگر اهل ذمّه تقويت شوند مشركين بر مسلمين پيروز آيند.

 

بقیه در ادامه مطلب با ذکر منبع.....

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: احادیث معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : سه شنبه 22 / 2 / 1392
زمان :


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.